باغ دلگشا اثر کامران دیبا

باغ دلگشا یعنی باغی که صفای دل میآورد. دیبا در این مورد میگوید: «زمانی که برای اولین بار از باغ دلگشا در شیراز بازدید کردم، خانم سالمندی از خانوادهی قوام ساکن آنجا بود. او تصمیم داشت باغ مرکبات و خانهی میان آن را که مانند یک جواهر بود، به شهر اهدا کند.» قرار بود این باغ خصوصی به صورت یک گردشگاه عمومی، مورد رفتوآمد مردم قرار گیرد و خانهی قدیمی به صورت یک موزهی کوچک حفظ شود. وی در خاطرات خود دربارهی روند طراحی چنین میگوید:
در طول کار نمیتوانستم خاطرهی اولین دیدارم از خانه را فراموش کنم. آن خانم محترم ما را به داخل دعوت کرد و در طبقهی اول با چای و شیرینیهای خانگی از ما پذیرایی کرد. در این سالن پذیرایی که از سطح زمین ارتفاع داشت، منظرهی جالبی از بالا به درختان مرکبات به چشم میخورد. این قضیه مرا به فکر واداشت که ورودی به محوطه را با دو رمپ در سطحی بالاتر از زمین به وجود بیاورم، به طوری که هر بازدیدکنندهای بتواند در بدو ورود به محوطه، کموبیش همان چشمانداز از بالا را به باغ داشته باشد. بعد از آن، با دقت گوشه و کنار باغ را وارسی کردیم. در نهایت، ورودی اندکی ارتفاع گرفت و دورتادور باغ دیواری کشیده شد، با حفرههایی بر رویش که ارتباطی بین بیرون و داخل برقرار سازد و کنجکاوی عابران را برانگیزد تا ببینند چه چیزهایی در داخل، انتظارشان را میکشد. همچنین نشیمنگاههایی مرتفع و برجمانند ساخته شد که هم به خیابان دید دارند و هم به باغ. بهجز چند تعمیر کوچک و افزودن پیادهرو، هیچگونه کار و تغییر دیگری روی باغ سنتی صورت نگرفت. البته یک رستوران هم در انتهای این تفرجگاه شمالی-جنوبی ساخته شد.
در فستیوال شیراز که از تمام امکانات شهر استفاده میشد، بعضی از رویدادهای فستیوال از قبیل تئاتر گرتوفسکی، کنسرت موزیک استاک هاؤزن و همچنین تئاتر یک گروه ژاپنی در این محل برگزار شد. در تصاویری که اخیراً از باغ دلگشا به دست ما رسید، چنین به نظر میآید که ورودی این پارک بهکلی تغییر کرده و آنچه که دیبا ساخته کاملاً تخریب شده است. از او دراینباره سؤال کردیم، پاسخ داد:
«در زمانی که ساخت این پارک تمام شد، در شهر شیراز سالانه جشنوارههای بینالمللی از قبیل موسیقی و نمایش و غیره تحت عنوان جشن هنر شیراز برگزار میشد و هنرمندان آسیایی، اروپایی و آمریکایی برنامههایی را در شهر این اجرا میکردند. جشنواره فاقد مرکز نمایشی مخصوص بود و طبیعتاً از اماکن مختلف و امکانات شهر شیراز برای اجرای نمایشها استفاده میشد؛ از جمله محوطهی پاسارگاد، دانشگاه شیراز، حافظیه، پارکهای شیراز، بازار و ساختمانهای قدیمی. در دورهی کوتاهمدت این نمایشها، باغ دلگشا هم در اختیار سازمان برگزاری جشنها قرار میگرفت. در آن زمان زمزمههایی از مدیران جشنواره به گوشم رسید که آنها از طرح دیوار و ورودی باغ خوشنود نیستند و آن را طرحی مدرن و نامتجانس با باغ ایرانی میپنداشتند. از آنجایی که عوامل جشنواره نسبت به شهر احساس مالکیت میکردند، هر دخالتی که میخواستند، اعمال میکردند و تصمیم گرفتند از شخص فرح دیبا که پشتیبان این فستیوال بود، اجازهی تخریب ورودی طرحم را بگیرند. آنها در تخریب این اثر آنقدر عجله داشتند که حتا وقت نکردند آن را با طرح دیگری جایگزین کنند. به هر حال دخالت در امر معماری و خودکامگی مسئولین جشنوارهی شیراز، نتیجهای معکوس داد.»
معماری معاصر ایران : شهرسازی و طراحی منظر
________________________________________
نام پروژه : باغ دلگشا
موقعیت پروژه: شیراز
سال ساخت: 1351-1348 خورشیدی