افق آبی
معماری و طرّاحی داخلی از شِلتون، میندِل و شرکاء
متن از جِرالد کلارک
عکّاسی از مایکل مُران
Blue Horizon
Interior Architecture and Design by Shelton, Mindel & Associates
Text by Gerald Clark
Photography by Michael Moran

یک پنتهاؤس بادگیر در ساختمانی جالب توجّه در سوهو به معمار خلاقش عکسالعمل نشان میدهد.
معمار داخلی، لی. اِف. میندِل، از شرکت شِلتون، میندِل و شرکاء، در مورد این پنتهاؤس واقع در منهتن، در ساختمانی به طرّاحی ژان نووِل، میگوید: «همهی اشارات ما در این آپارتمان منعکسکنندهی چشماندازها و نور هستند.» یک مجسّمه به اسم لوپ کار ایوا هیلد، در اتاق نشیمن دیده میشود.
معماران معمولاً با شما از میان اتاقهای خانهیشان قدم میزنند، بادی در غبغب میاندازند و در مورد اینکه با رنگها و پارچهها و مبلمان چهها کردهاند توضیح میدهند. لی. اِف میندِل برای اینکه پِنتهاؤسی را که او و شریکش، پیتِر اِل. شِلتون، طرّاحی کردهاند به رُخ بکشد، دقیقاً همین کار را کرد ــ و البتّه کمی بیشتر از اینها. او در حالی که در فضای غذاخوری به پشت دراز کشیده بود به سمت بالا، یعنی به طرف سقف تمامشیشه اشاره کرد و، بر فراز آن، به منظرهی تماشایی ابرهای طوفانی که در آسمان تابستانی یکدیگر را تعقیب میکردند. و گفت: «سقفها اغلب محدودند. ولی اینیکی بیانتهاست. در منهتن شما معمولاً در فضای داخلی گیر میافتید. اینجا حس میکنید بیرون هستید. آخه از این بهتر هم میشه؟» نه، نمیشود، آن هم وسط شهری با بیش از هشت میلیون نفر جمعیّت.
امّا خوب، این هم یک پنتهاؤس معمولی نیست. این پنتهاؤس، روی سازهای مدرنیستی از فولاد و شیشه قرار گرفته و امضای متمایز معمار فرانسوی، ژان نووِل را بر خود دارد. نووِل با گسستن از سنّت نیویورکی، طبقات بالایی، منجمله همین پنتهاؤس را، با نورشکنهایی پوشانده که تا بالا و برفراز سقف گسترش مییابند، نور مستقیم خورشید را میشکنند و نور و سایه را در طرّاحی او میگنجانند. او با همین میزان جسارت، باریکههای درخشانی از شیشههای رنگی، که در یک طرف آبی و در طرف دیگر قرمز هستند، را بر فراز پنجرههای ساختمان نصب کرد، و با این کار کلِّ نمای ساختمان را به یک نقّاشی غولآسای ملهم از آثار موندریان تبدیل کرد.
خریدن یک آپارتمان در چنین ساختمانی برای این زوج ماجراجو که فرزندانشان بالغ شدهاند، ریسک زیادی داشت. آنها وقتی در سال 2007 پای قرارداد را امضاء کردند، ساختمان هنوز تکمیل نشده بود، نورشکنها هنوز در محلّ خود نصب نشده بودند و پنجرهها هنوز با تختهسهلا پوشیده شده بود. امّا این زوجْ هم به معماری مدرن علاقهمند بودند و هم کارِ نووِل، که اتّفاقاً قرار بود بهزودی جایزهی پریتْزکِر را دریافت کند؛ چیزی که بالاترین افتخار برای این معمار بود. خانم میگوید: «برای همین تصمیم گرفتیم ریسک کنیم. الآن میتونم بگم این خونه برامون نعمتیه.»
امّــا لــیاؤت پنـتهــاؤس، که بــرای یک خــانوادهی پرجمعیّت به چهــار قسمت تقسیــم شــده بود، با بـرنامهی کلّی نووِل و نیازهای خود خانواده مطابقت نداشت. خانم صاحبخانه میگوید: «بچّهها دیگه بزرگ شدن و ما نیاز به یهعالمه اتاق خواب نداریم. ما یه فضای بازتر میخواستیم، و چیزی نباید مانع دیدن چشماندازها میشد.» همان وقت بود که تیم متخصّص رفع موانع، یعنی شِلتون و میندِل خبر شدند. خانم ادامه میدهد: «ما از کارِ اونا، که باز کردنِ فضاها بود، خیلی خوشِمون اومد. و همین طور از پالتهای رنگی گرم و نرمی که خلق میکردن.»
معماران، شلتون و میندل، تقریباً هر چه بود را برداشتند. در طبقهی اوّل اتاقهای عمومی را قرار دادند: آشپزخانه و فضای غذاخوری، که سقف شیشهای ارتفاعمضاعف، ناحیهی نشیمن و یک اتاق مهمان که در یک گوشه مخفی شده است. زمین باریک و طولانی، و مانند یک لافت باز است، به همین خاطر چشم میتواند بدون برخورد با مانعی، از یک انتها به انتهای دیگر حرکت کند. میندل میگوید: «ما از دایرهی لغات ژان نوول استفاده کردیم، و به همان زبان پاسخ دادیم. ما شیرهی جان فضا را کشیدیم.»
معمارانْ سوییت اصلی و اتاق سرگرمی را در طبقهی دوّم قرار دادند. در پلان اصــلی یک بالکن باریک رو به فضای غذاخوری و آشپزخانه طرّاحی شده بود. میندل آن را «از چند جهت بهدردنخور» توصیف میکند؛ او و شلتون کف را برای خلق یک دفتر کوچک روی آشپزخانه گسترش دادند. زوج صاحبخانه با نشستن در کنار هم در پشت کامپیوترهایشان میتوانند با نگاه به پایینْ ناحیهی غذا خوری، با نگاه به بیرونْ شهر، و با نگاه به بالا آسمان را ببینند. میندل میگوید: «الآن دفتر کار مثل یک برج نگهبانیه. یا مثل یک میز کنترل در فرودگاه.»
معماران در جواب نوارهای آبیِ نمای شیشهای نووِل، در بالای دفتر یک سطح راستگوشهی زرد ایجاد کردند. میندل میگوید: «رنگ زرد باعث شده آبی بهتر شود.» ارتباطی مشابه بین دفتر و فضای غذاخوری که در پایین این فضا قرار گرفته، وجود دارد. اگر فضای غذاخوری را از بالا ببینید، ترکیب آن شبیه به لاله است ــ شش صندلی پشتیبلندِ سبز که دور یک میز گرد قرار گرفتهاند، درست مانند گلبرگهای یک گل.
در واقع همه چیز در این آپارتمان با هر چیز دیگری در آن مرتبط است، و وجود هر چیزی در اینجا معنایی دارد. میندل به این آشیانهی عقاب در سوهو میگوید: «یک ماشین هوشمند.» و اضافه میکند: «شما از هر قطعهی آن میتوانید بپرسید، ‘چرا اینجا هستی؟’ و آن قطعه حتماً دلیلش را میگوید. نمیتوان تصوّر کرد یکی از چیزهایی که در این فضا هست، نباشد ــ یا اینکه حتّا یک چیز به فضا اضافه شود.»

مدارک فنی