آرمانشهر خاکی(رُسی)
گروه معماری کِرِ
بورکینا فاسو
ترجمهی الناز رحیمی
Clay-bound utopia
Kere Architecture
Burkina Faso

بیش از 10 سال پیش فرانسیس کِرِ نخستین مدرسهی خود را در بورکینافاسو ساخت. در سال 1998 این معمار یک مدرسه ی اقلیمی از خاک رس طراحی کرد که توسط روستاییان منطقه و انجمن مدرسه سازی گاندو که خود کِرِ بنیانگذار آن بود، اجرا شد. تا آن زمان همه به ایده ها و کارهای او با شک و تردید نگاه میکردند؛ تا اینکه این مدرسه پس از نخستین فصل بارندگی که در این منطقه بسیار شدید است، بدون هیچ آسیبی پا بر جا ماند. از آن پس، به تدریج این ساختمان گسترش یافت و کمکم بناهای مسکونی برای اقامت معلم ها و یک درمانگاه، کتابخانه و مرکزی برای فعالیت های بانوان به آن اضافه شد. این معمار که اکنون برنده ی جایزه های مختلفی شده است، در حال ساخت بزرگترین ساختمان (خاکی) در قالب یک دبیرستان 1200 نفری است که از پنل های دیواریِ پیش ساخته از جنس رس و بتون ساخته میشود. روستای گاندو، سایتِ ساخت و سازه ای اوست و معماری اش ترکیبی است از آنچه که در اروپا دیده و آنچه که در آفریقا فرا گرفته است. بیوگرافی کِرِ تا حدی شبیه به فیلم های سینمایی است. پسری که امروز یک معمار موفق است، فرزند خوانده ی یک خانواده در مرکز ایالت تنکودوگو بود و با آنها زندگی میکرد. او در طول هفته به مدرسه میرفت و آخر هفته ها به روستای خود باز میگشت تا در تعمیر کردن خانه هایی که در اثر بارندگی آسیب دیده بودند، به خانواده و همسایه هایش کمک کند. او میگوید: «پیش خانواده ام بر میگشتم تا در جابجایی شن و ماسه و خاک برای تعمیر خانه ها کمک کنم، چون بعد از هر بار بارندگی خانه ها واقعاً آسیب میدیدند. درست از همین جا بود که تصمیم گرفتم که روزی خانه های بهتری برای مردمم بسازم.»
اوایل دهه ی 1990 کِرِ برای ادامه ی تحصیل به آلمان رفت. سپس در برلین در یک مدرسه ی شبانه پذیرفته شد و در سال 1995 تصمیم به ادامه ی تحصیل در رشته ی معماری در دانشگاه فنی برلین گرفت. وی در سال 1998 و زمانی که هنوز دانشجو بود، انجمن مدرسه سازی گاندو را پایه گذاری کرد و اولین مدرسه ای که 2 سال بعد در گاندو ساخت، برنده ی جایزه ی آغاخان شد.
کِرِ می گوید: «هدف من این بود که در آلمان تکنیک هایی را بیاموزم تا در کشور خودم و توسط استاد کارهای محلی به اجرا درآورم. وقتی اولین پروژه ی ساختمانی خود را همزمان با پروژه های طراحی دانشگاهی ام در بورکینافاسو اجرا کردم، هیچکس در برلین من را باور نداشت. در سال 2000 برای به حقیقت پیوستنِ پروژهام شروع به جمعآوری پول نمودم. یک سال پس از آن، ساختمان تمام شد. بسیاری از مردم نمیدانستند که من در سال 2004 فارغ التحصیل شدم». سپس او تصمیم گرفت که برای زندگی به بورکینافاسو باز نگردد و بهدنبال آن، آتلیه ی معماری کِرِ در برلین را پایه گذاری کرد که به مرکز مطالعات و نظارت او تبدیل شد. او در این مورد میگوید: «اینجا جایی است که من به تکنولوژی، اطلاعات و ارتباطات دست یافتم و توانستم خود را به عنوان یک معمار در اروپا معرفی کنم». برای کِرِ مهم بود که بتواند به مردمش چیزهایی را بیاموزد که خودشان توانایی اجرا و استفاده از آنها را داشته باشند. او نمی خواست تنها معماریِ پیش ساخته ی اروپایی را به آفریقا صادر کند. اگر چنین میشد، او به بیراهه رفته بود. کِرِ میگوید: «در آن زمان در آلمان، تنها گِرنوت مینکه در کاسِل بود که با خاک رُس کار میکرد و به عنوان سلطان [خاک] رُس مشهور بود. اما از آنجا که شیوه ی ساختمانی او برای منطقه ی من مناسب نبود، من به مطالعات خودم جهت دادم و به همین منظور عازم براندنبورک شدم تا درمورد چگونگی ساختن آجر در آنجا تحقیق کنم. آنها اطلاعات و ایده های فراوانی در مورد انواع آجر و کارهای آجری در بلیندو در نزدیکی پوتسدام به من دادند. در آنجا من نه تنها آموختم که آجر چگونه ساخته میشود، بلکه درمورد خشک کردن، پختن، انبار کردن و پروسه ی حمل ونقل و جابجایی آجر هم چیزهای زیادی یاد گرفتم».
سپس او به آفریقا برگشت تا اولین مدرسه اش را بسازد و ایده ی اصلی تمام دوران تحصیل و زندگی اش را به اجرا درآورد. کِرِ به جای اینکه علیه اقلیم و آب و هوا عمل کند، با آن همراه شد و از خصوصیات منطقه به نفع معماری اش بهره برد. او با هدایت جریان هوا در اطراف ساختمان ها، تهویه ی مطبوع ایجاد کرد. هوا از پنجره های بلند نما به داخل فضا وارد میشود و بازشوهای کوچک موجود در سقف هوای گرم را که بالا رفته، از بنا خارج میکنند. بدین ترتیب یک جریان هوای دائمی و مطبوع در داخل ساختمان ایجاد میشود و گذراندن ساعات کلاس درس برای دانش آموزان به تجربه ای خوشایند تبدیل میگردد. موفقیت اولین مدرسه، راه را برای پروژه های بعدی کِرِ باز کرد. این ساختمان که در ابتدا برای 120 دانش آموز درنظر گرفته شده بود، اکنون بعد از 2 سال پاسخگوی بیش از 300 کودک دوستداشتنی است که در آن میآموزند و بازی میکنند. در روستای گاندو، فرانسیس کِرِ یک جهان کامل و بی نقص نساخته، بلکه دنیایی بهتر برای هموطنانش خلق کرده است. در این پروژه، ترس از شکست زیاد بود چون کلاً در چنین پروژه هایی در آفریقا، احتمال شکست بالاست و کِرِ مسئولیت بزرگی داشت؛ اگر شکست میخورد دیگر هیچیک از افراد روستا و فرهنگ و تمدنش حاضر به امتحان کردن را ههای اینچنینی برای بهبود زندگی هم وطنانش نمیشد. او نمیتوانست فرض کند که این پروسه اجرایی است و بعد به راحتی بگوید که نشد و اشتباه میکردم؛ مثل کاری که خیلی از اروپایی ها انجام میدهند.
با تمام این شرایط مجموعه گسترش یافت. حالا 450 کودک در مقطع راهنمایی و بیش از 300 نفر در مقطع دبیرستان در این مدرسه که اکنون در فازهای اولیه ی اجرا به سر میبرد، تحصیل خواهند کرد و بیشتر آنها از خارج از روستا به این مدرسه می آیند. همیشه در این سایت نیاز به ساختن اقامتگاه هایی برای اسکان معلم ها وجود داشته است؛ چرا که آنها از بیرون از روستا می آیند و همیشه با تأخیر به کلاس ها میرسند. اما از طرفی معلم ها تمایل دارند که در شهر اقامت کنند چون در آنجا برق، آب لولهکشیشده و غذای بهتری دارند. کِرِ برای ساختن اقامتگاه معلمین، زبان بیان متفاوتی را نسبت به ساختمان های عمومی برگزید تا از این طریق حس بهتری را برای افرادی که در آن اقامت میکنند، فراهم کند. حسی مثل جو یک خانه. وی برای ساختن این قسمت از مجموعه، از سقف های خرپایی استفاده کردند تا سایه اندازی و هوای مطبوع تری را برای داخل ساختمان فراهم کنند. آنها در کل، نگران بازخورد مردم و معلم ها نسبت به این شیوه ی معماری بودند ولی خوشبختانه مردم خیلی خوب با آن کنار آمده و حتی از طرح، استقبال هم کردند. اکنون این بناها در تمامیِ گاندو مشهورند. تمام معلم ها در آن سکونت دارند و دیگر هیچ معلمی به شهر نمیرود. فرانسیس کِرِ برای ساختمان کتابخانه نیز عناصر و المان های جدیدی درنظر گرفت. این بار او از گلدان های گِلی مدوّرِ کمعمق در اندازه های مختلف استفاده کرد که در سقف نصب میشوند و بدین ترتیب هوای تازه و نور غیر مستقیم، از طریق این گلدان ها وارد ساختمان شده و نورپردازی متنوعی را در طول روز بر روی دیوارها و کفِ بنا ایجاد میکند. او سپس لایه ی نسبتاً شفافی از جنس پُلیکربن به عنوان لایه ی دوم روی سقف نصب کرد تا از نفوذ مستقیم نور و نیز باران های شدید بیابانی در فصل های بارندگی جلوگیری کند.
این ساختمان محلی برای مطالعه و نگهداری کتاب هاست و به عنوان مفصل ارتباطی میان دو ساختمان اولیه ی مدرسه عمل میکند. در کل، مجموعه ی جدید شامل 12 کلاس، یک ساختمان مدوّر به عنوان سالن جلسات، ساختمان مسکونی معلم ها و ساختمان های رفاهی است. پلان ها شامل معبرهای جزیره مانندی در میان کلاس ها هستند که دانش آموزان در آنها به تفریح و مطالعه میپردازند. نیمکت های کوچکی برای استراحت و سرگرمی بچه ها طراحی شدهاند. در این فضاها سایبانهایی از شاخه های اکالیپتوس ساخته شدهاند که در تابستان مانند فَن یا پنکه عمل میکنند. این ساختار، ساختمان ها را از گرد و خاک و باد های مزاحم در امان نگه میدارد. از زیر زمین نیز کانال ها، هوای خنک شده را وارد اتاق ها میکنند.
روستای گاندو در ده سال اخیر بسیار تغییر کرده است. مدرسه ی راهنمایی آن به مرکز آموزش و آزمون منطقه تبدیل شده است. کمپ ها و مسابقات فوتبال و دیگر ورزش ها در روستا برگزار میشود و کِرِ به جز مدرسه، پروژه های دیگری مثل مرکز فعالیت های آموزشی و اجتماعی زنانِ محلی را در منطقه ساخته است که خانم ها در آنجا خواندن و نوشتن می آموزند و با هم مراودات اجتماعی برقرار میکنند. معمار مجموعه بر این باور است که این ساختمان موفقترین بنایی است که ساخته، چرا که مخصوص خانم ها طراحی و احداث شده است.