طراحی برای کودکان نوشته فرزانه احسانی مؤید
“کودک بودن” حالتی جسمی و ذهنی است؛ هم ظاهر اندامها و نتیجهی سالهایی است که زیستهایم و هم شکلی از فکر کردن، دیدن دنیای اطراف و استنتاجهایی است که بخشی از آن به سن و سال آدمی برمیگردد. اما بخشی از آن، کاملاً رها از معیارهای جسمی و فیزیکی، شکل و اندازهی ارگانهای بدن و کارکرد آنهاست و مربوط به فکر و روحیهی انسان میشود و میتواند تا پایان عمر حضوری زنده و مؤثر در زندگی افراد داشته باشد. دوران کودکی، طبق تعریفهای جامعهشناختی و قانونی بین سالهای 5/1 تا 12 سالگی سپری میشود؛ پیش از آن نوزاد و پس از آن نوجوان شناخته میشود. در اینجا هم معیارهای کودکشناختی روحی و ذهنی را کنار میگذاریم و تمرکز خود را به آن بخش فیزیکی و پذیرفتهشده از طرف جامعه و عرف معطوف میداریم. در این سالها کودک زندگی را بهترتیب اول و بیشتر، در محیط خانه و خانواده، سپس در مدرسه و محیط آموزشی و در نهایت، در اجتماع و با حضور پررنگتر دوستان تجربه میکند. رشد کودک با یادگیری و تجربههای احساسی از رویدادهای بیرونی آغاز میشود و بهتدریج ذهن کودک و شخصیت او را شکل میدهد. مهمترین مضمون طراحی برای کودک، توجه به احساسات اوست، و بعد، افکار؛ زیرا تقریباً هر کودکی دیر یا زود شمردن و جدول ضرب را میآموزد، اما هرکسی (حتا تا سنین بزرگسالی) هم قادر به شناختن و کنترل عواطف و احساسات خود نیست و عواقبش سرنوشت فرد و جامعه را هدف میگیرد. معماری برای کودک، از معماری ذهن او آغاز میشود که ریشهی آن هم در تمام خاطرات، تجربههای احساسی و تأثیرات محیط بر او نهفته است. اگر قادر به درک درست احساسات نباشیم، روند فکر کردن و درست اندیشیدن با مشکل روبهرو میشود.
طراحی برای کودکان و نوجوانان معمولاً محدود به یکی از چهار حوزهی مسکونی، فرهنگی-تفریحی، آموزشی (مهد و مدرسه) و درمانی صورت میگیرد و در آن شاخصههایی مانند امنیت، جذابیت بصری، تحریک خلاقیت و به چالش کشیدن تواناییهای ذهنی و جسمی مخاطب از اشاراتی است که مورد توجه ویژه است. بهعنوان نمونه، در بخش امنیت پروژه در آمریکای شمالی مقرراتی تحت عنوان استاندارد ASTM و در اروپا کد EN 1176 تعیین شده است که استانداردهایی برای جلوگیری از خطرهای احتمالی هستند؛ بهعنوان مثال در زمین بازی، اندازهی هیچ حفرهای آنقدر نباشد که سر یا انگشت کودک از آن رد شود و در آن گیر کند، حاشیهی تیز یا برّندهای سلامت آنها را تهدید نکند، دیوارهای محصورکننده حتماً حداقل 800 میلیمتر ارتفاع داشته باشند یا قطر سوراخهای باز از 8 میلیمتر تجاوز نکند. روانشناسی کودک و نوجوان برای درک مفاهیم و ضرورتهای طراحی اجتنابناپذیر است؛ باید بدانیم کودک بیشتر دغدغهی شناختن تازهها و کنجکاوی کردن دارد و نوجوان به فکر خودنمایی، یافتن هویت خود و کسب استقلال است.
هنگامی که برای افرادی با ویژگیهای خاص و متمایز از دیگران طراحی میکنیم، احساس قدر و شخصیتی انحصاری برای آنها قائل میشویم که بیشک سریعاً از طرف مخاطب دریافت میشود و اثرگذار است؛ مانند هدیهی ویژهی دستسازی که برای کسی تهیه میکنیم و اثرش بهوضوح بیشتر از هدیهی آمادهای است که از مغازه خریداری شود و دهها مشابه دیگر دارد. هر پروژه روندی را طی میکند و روند طراحی برای کودکان، نیازمند توجه به ظرافتها، درک عمیق از روحیهی کودکانه، تغییر مقیاسها، اطمینان از ایمنی و بهداشت و بهویژه اهمیت دادن به تخیل کودکانه است. مطمئناً معماری و طراحی داخلی برای کودک باید پا را از صرفاً کاربردی بودن طرح فراتر بگذارد.
در واقع مسئولیتها و کارهایی هست که باید به جای یک فرد کمسن و سال انجام داد، تا زمانی که خود، توانایی و فهم رسیدگی به امور شخصی را پیدا کند و دوری از خطر را یاد بگیرد. طراحی برای مخاطب کاربر، از گوش دادن به او و شنیدن نیازها، خواستهها و ایدهآلهایش آغاز میشود؛ در مورد کودکان هم روال همین است. تعدادی از معماران و طراحان مختلف بینالمللی که در حوزهی طراحی برای کودکان فعالیت داشتهاند، دانستههای خود را مدون و قانونمند کرده و اقدام به انتشار آنها کردهاند.
آلیسن کلارک در زمینهی گوش کردن به کودکان، به ابداع مفاهیمی نو دست زده که روی جزئیات مؤثر روزانه در زندگی کودک و نیازهای او از معماری و طراحی داخلی متمرکز شدهاند.
زیرا بر خلاف باور رایج، آن چیزهایی که واقعاً مهم هستند، نادیده گرفته میشوند و هرقدر بیشتر با کودک صحبت میکنید، بیشتر پی به اهمیت این طراحی از دیدگاه او خواهید برد.
وجه مهمی از شخصیت کودک در تعامل با محیطش شکل میگیرد که بخش مهمی از احساسات و دانستههای او را میسازد و او بعداً یاد میگیرد که هر مکان، مخصوص انجام فعالیت و کار خاصی است؛ یا به عبارت دیگر، به مرور زمان با مفهوم کاربری مکان آشنا میشود. در سنین پایین، توصیه میشود که تا حد ممکن بایدها و نبایدها به شکل دستورهای امر و نهی به بچه گفته نشوند، در عوض به طور غیرمستقیم یا دوستانه آنها را به سمت انجام کارهای مطلوب یا برعکس سوق بدهیم. معمار و طراح داخلیِ محل زندگی و فعالیت کودک در تعیین و تفهیم این ضابطهها تأثیر زیادی دارد که به وسیلهی رنگ، علامتها، موانع و حتا صدا او را تشویق به انجام رفتار درست میکند و مدیریت تمام اینها از عهدهی معمار و طراح داخلی برمیآید. هنگامی که طراحی خانهای به یک متخصص محول میشود، حضور کودک تمام دیدگاهها و روند کار طراح را تحتالشعاع قرار میدهد و باید هم چنین باشد؛ از اندازهی پلهها و جنس کفپوش گرفته تا دسترسی به دستگیرهها و پنجرهها و چشمی روی در ورودی خانه و غیره.
برای یافتن تنوع و طرحی ویژه، همیشه راهکارهای متعددی وجود دارد که بسته به بودجه و سلیقه انتخاب میشوند و در مورد فضای کودک نیز صدق میکند. اولین فضای خصوصی کودک، اتاق اوست که تا پایان عمر نیز چنین باقی میماند. داشتن احساس امنیت، شادابی، شخصی بودن و داشتن تعلق خاطر به این فضا بنیان شکلگیری بسیاری ویژگیهای روحی و شخصیتی اوست و میتواند تا حد زیادی باعث برونریزی و شکوفاشدن استعدادهایش باشد. یک اتاق کودک به روشهای بسیار سادهای قابلیت زیباتر و بهتر شدن را دارد که در ادامه به چند مورد از این دست اشاره میکنیم:
نصب کاغذدیواری یا نقاشیهای گرافیکی: سادگی مدرن این موارد در قالب طرحهای خاص از شخصیتهای فانتزی، طبیعت یا اِلمانهای انتزاعی شاد میتواند گزینه مناسبی برای محل زندگی (و فعالیت) کودک باشد. گاهی نصب یک پوستر بزرگ در جای مناسب هم اثر جالبی توجهی دارد.
حضور لوازم بازی و سرگرمی: بخش بزرگی از خاطرات کودک از بازی با عروسکها، کتابهای داستان، اسباببازیها و مانند اینها ساخته میشود.
قفسهها: از آنجایی که کودکان بیوقفه وسایل را جابهجا میکنند و تقریباً هرگز نشانهای از تمایل به گذاشتن آنها در جای اول خود نشان نمیدهند، کمدهایی با فضابندیهای کاربردی و طبقات متعدد میتواند تا حد زیادی به مرتب کردن سریع اتاق کمک کند و به این سان، او را با لذت نظم و ظاهر آراسته مأنوس کنند که در آینده نیز او این عادت را ترک نخواهد کرد.
کتابخانه: حتا اگر یک قفسهی کوچک باشد و یا محدود به یک طاقچه شود، باز هم بهعنوان یک عامل شروع برای مطالعه و دوستی با کتاب، توصیه میشود. میتوان با حفظ جذابیت ظاهری و بذل توجه به کتابخانه و محتوایش، کودک را به مطالعه علاقهمند کرد. شکی نیست که در آینده هیچکس از سرمایهگذاری روی مطالعه پشیمان نخواهد شد.
آویزهای فانتزی: دنیای ذهنی کودکان سرشار از قصههای پریان، اسبهای تکشاخ و ابرقهرمانهاست و کودکان ادغام دنیای خود با آنها را دوست دارند. بهخصوص دختربچهها که عاشق توریهای بالای تخت هستند.
پارتیشن: گاهی که اتاق به بیش از یک کودک تعلق دارد، میتوان با کمک پارتیشنهای فانتزی یا قفسههای باز، محدودههای هرکدام را مشخص کرد.
تختهای دوطبقه: برای فضاهای کمجا بهشدت توصیه میشود؛ البته اگر ترس از ارتفاع وجود نداشته باشد. این تختها معمولاً مجهز به نردههای محافظتی هستند.
شخصیسازی اتاق: معمولاً هر کودک علائق، سرگرمیها یا دلبستگیهای خاصی به صدفها، نقاشیهایش، ماشینها یا حیوانات و پرندگان دارد. تزئین یا طراحی اتاق کودک با چنین ابزارها و وسایل، جلوهای انحصاری به فضا میبخشد و به طور غیرمستقیم او را با مفهوم استقلال آشنا کند.
در مورد اصولی که در ارتقای ایمنی طراحی اتاق کودک مؤثر است میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
محل تخت: زیر پنجره، زیر طاقچه یا کنار رادیاتور نباشد و چراغ یا آویز سنگینی در بالای آن نصب نشود.
مـحکم کـردن قـابها، کـتابخانه و آیـنههـای سنـگین: این اِلمانها باید دور از تخت و بهخوبی در جای خود محکم شده باشند.
مبلمان نرم با قابلیت جابهجایی آسان: کودکان دوست دارند دائم جای نشستن خود را تغییر دهند.
اجتناب از گذاشتن کمدهای کشویی: معمولاً کودکان کشوها را با پایههای صخرهنوردی اشتباه میگیرند.
تختهای نردهدار برای نوزادان
استفاده از محافظِ پریز برق
نصب حفاظ پنجره
کودکان تقریباً به هر چیز با دیدی بازیگوشانه و نگاهی خلاق مینگرند و فطرتاً دوست دارند همه چیز در اطرافشان را بهعنوان وسیلهای برای بازی کردن و سرگرم شدن ببینند. تخصص مایکل لاریس در طراحی زمین و وسایل بازی برای کودکان است، به گفتهی خودش منبع عظیم اطلاعات او، تماشای بازی کردن کودکان در مکانهای روباز، پارکها و زمینهای بازی بوده و حالا کیفیت و شیوهی طراحیهای او در جمع همکارانش کاملاً شناختهشده است. اولویت اول، امنیت کودک است و بعد از آن، توجه به انعطافپذیر بودن محیط و ابزار تا به کودک مجال تخیلپردازی و بازیهای تازه را بدهد؛ هرچه باشد، همین بازیها هستند که شخصیت کودک و بنیان تفکر او در بزرگسالی را شکل میدهند و توأمان حس استقلالطلبی و روحیهی اجتماعی او را میسازند. همچنین باید به جزئیات تمام آن چیزهایی که ذهن و بدن بچه با آنها درگیر میشود و تماس دارد، دقت کرد؛ باید چیزهایی ساخت که هم امن باشند و هم چالشی پیش روی او قرار بدهند تا کودک مجبور به پا گذاشتن در ورای مرزها و محدودیتهای فکری و جسمی که تاکنون به آنها عادت کرده است، بشود. بعضی وسایل بازی صرفاً جهت سرگرم کردن کودکان طراحی و ساخته میشوند و بعضی وسایل، جسم او را به چالش میکشند و یا فکر او را درگیر میکنند، گاه هدف آموزشی دارند و گاه روحیهی مستقل یا اجتماعی را تقویت میکنند. در سالهای اخیر موارد متعددی از طراحی و ساخت فضاهای روباز مختص کودکان در سطح شهرها دیده شده و سینماها، کتابخانهها، فروشگاهها یا موزههایی ویژهی کودک و نوجوان طراحی شـده، مانند خانهی فرهنگ کودک آمار در دانمارک و موزهی علوم کودکان اینچیون در کـرهی جنوبی که هر دو پـروژهی مذکور در صفحات آتی بررسی شدهاند. استقرار شبکههای تلویزیونی ویژهی کودک مانند دیزنی، نیکلودیون و بومرنگ در بسیاری کشورها یا جشنوارههای کتاب، فیلم و یا حتا شوی لباس برای کودکان از جمله اتفاقات تازه در چند دههی اخیر هستند. ضمن اینکه کودکان در این سن از داشتن فضایی خصوصی یا یک حریم ویژه، گنجهای محرمانه یا جایی شبیه به آلونک برای تخیلپردازی و ابراز استقلال خودشان لذت میبرند، بازیهای جمعی هم برای آنها لذتبخش است. پس چه بهتر که طراحی فضا (یا حتا اتاق) کودک را با مضمونی داستانی آغاز کنیم؛ مثلاً مفهوم قصر، کشتی، فضا یا دشت را سرلوحهی کار طراحی قرار بدهیم. کودک باید با ریسک کردن آشنا شود. اندکی خطر کردن، بهآرامی افتادن یا تقلا کردن برای بازی میتواند روحیهی ماجراجویی و جسارت او را تقویت کند و داشتن حد و مرز را به صورت غیرمستقیم به آنها تفهیم کند.
در سالهای اخـیر اهمیت نقش محیط و طراحـی داخلی در تسهیل و بهبود روند یادگیری و هویتسازی دانشآموزان کاملاً ثابت شده و این در حالی است که کودک از سن 7 سالگی درصد قابل توجه و زمان مفیدی از عمر خود را در فضای آموزشی سپری میکند. در سالهای اخیر ثابت شده که در این حوزه، برطرف کردن نیازهایی که تا کنون بسیار مورد کمتوجهی قرار گرفته بودند، تأثیر مثبت شگفتانگیزی بر تدریس و یادگیری گذاشته است؛ کلاسهایی طراحی شد که مستقیماً به باغ و فضای سبز دسترسی داشتند، دستشوییهای مستقلی دارند یا کلاسهای جدیدی با امکان تنوع شیوهی تدریس و نشستن دانشآموز و معلم در یک فضا ساخته یا طرحی خلق شد، که درصد بالایی از پیشفرضهای آنچه از مدرسه یا آموزشگاههای کودک و نوجوان میشناسیم را تغییر دادهاند. بروس جیلک نگاهی رادیکال به حوزهی آموزش معاصر دارد و معتقد است که سیستم آموزشی قدیمی و تاریخگذشته قادر به ارضای نیازهای کودک و نوجوان امروزی در دنیای مدرن نیست و مدرسهها به شیوهای نادرست به جای آنکه به محیطی گستردهتر و شبیهسازی نزدیکتری به شهر و واقعیتهای جامعه تبدیل شوند، مکانهایی بسته و بچگانه عرضه کردهاند که ادعای برآوردن تمام نیازهای کودکان و نوجوانان را دارد. با این آگاهی، او سعی میکند در مدرسههایی که طراحی آنها را به عهده میگیرد، فاکتورهای مختلف سیاست، اقتصاد، جامعه و محیط را در شکل، معماری، طراحی داخلی و تعریف برنامهی آموزشی وارد کند؛ به این ترتیب مدرسه، خود حکم یک مدل کوچک از جامعهی واقعی را پیدا میکند. جیلک در مقالات و سخنرانیهای خود دربارهی اصول طراحی فضای آموزشی برای کودکان پیوسته به مواردی اشاره کرده است که در سطح بینالمللی مورد توجه و ارزیابی قرار دارند. در دنیای امروز، مسئلهی عدم تطابق فضای آموزشی و زندگی واقعی مطرح است؛ مثلاً آنکه در مدرسههای سنتی، کودکان به شکل منفرد یاد میگیرند و به سؤالها پاسخ میدهند، در حالی که در دنیای واقعی، امکان مشورت و کار گروهی فراهم است که نتایج بهتری در پی دارد. در مدرسه به حل کردن مسائل میپردازند، در حالی که در دنیای واقعی مشکل اصلی و اول، پیدا و روشن کردن صورت مسئله است. ابزار کار در مدارس، کاغذ و قلم است و در دنیای واقعی، ابزارآلات مختلفی در دسترس است. در مدرسه برای یافتن پاسخ درست به برگهی کلید رجوع میکنیم، و در زندگی، به کتاب، کامپیوتر و فکرمان. مورد مهم بعدی، توجه به نابرابری فرصتهای آموزشی برای کودکان در شرایط جغرافیایی و مالی مختلف است؛ استعدادهای بیشماری هستند که به قیمت این سهلانگاری، تلف میشوند. بودجهها نیز از بخش آموزشی کاسته و به بخش امنیت و مبارزه با جرائم سرازیر میشود، در حالی که صحیح آن است که عکس این کار انجام شود؛ تمرکز بر بخش آموزش و تربیت، موجب کاهش جرم در جامعه خواهد شد. عامل دیگر، افزایش تأثیرگذاری و کاهش هزینهها در فضاهای آموزشی است. روزبهروز توقع والدین از خدمات مدارس در قبال فرزندانشان بیشتر میشود، در حالی که بودجه همچنان ثابت است. حل این مشکل به شیوههای متفاوت و خلاقانه میسر است و یک معمار یا طراح داخلی مجرب و کارآمد قادر است تمامی این موارد را تا حدی پوشش دهد.
امروزه خصوصاً از نقش بازیهای کامپیوتری و تأثیرات دستاوردهای الکترونیک و دیجیتال در شکلگـیری شخصیت و روحـیهی کودک و نوجـوان نباید غـافل شد. عـدهای دست به انکار میزنند یا سعی میکنند با دور نگه داشتن فرزندانشان، آنها را از آنچه که “خطرناک” تلقی میشود، مصون نگه دارند. اما با چاقو هم میتوان میوه را قاچ داد و هم آدم کشت. این شیوهی استفاده کردن از وسیله است که خوب یا بد بودن آن را تعریف میکند. بازیهای کامپیوتری اگر به عادت اعتیادآور تبدیل شوند، میتوانند دلیل انواع بیماریها یا حتا مرگ کودکان باشند یا از آنها شخصیتهایی منزوی، عصبی یا از لحاظ فیزیکی، ضعیف بسازند. اما همین بازیها میتوانند قوهی تخیل و سرعت کارایی مغز را بالا ببرند. تفاوت نتیجه، در نحوهی استفاده کردن و ایجاد تعادل نهفته است. محروم نگه داشتن، عین حبس کردن است؛ در حالی که میتوان هوشمندانه دانش و فن کامپیوترها را در مدارس و پروسهی آموزش یا تفریح به خدمت گرفت. تأثیر تکنولوژی در کنار رسانه بر ویژگیهای روحی، فیزیکی و ذهنی افراد و بهویژه کودکان، قابل انکار نیست. سالانه در مقیاس خانه یا جامعه، میلیاردها دلار در سرتاسر دنیا صرف فراهم آوردن امکان دسترسی کودکان به کامپیوتر میشود. امروزه بسیاری مدارس و آموزشگاهها به سایتهای کامپیوتر و اینترنت با دسترسی محدود مجهز شدهاند و فرصت یادگیری آسان و گستردهای برای تعداد بیشتری از کودکان و نوجوانان فراهم آمده است. چه بسا افرادی که در مناطق محروم و دورافتاده به لطف آموزشهای راه دور یا کلاسهای مجازی به دانشگاهها راه یافتهاند. کودکی که بیشتر وقتش را در خانه سپری میکند و از گردش و کنجکاوی در محیط پیرامون و طبیعت خارج از خانه محروم است، شخصیتی عصبی، پرخاشگر و محافظهکار پیدا میکند و نسبت به محرکهای خارجی، عکسالعملهای غیرعاقلانه دارد (روز به روز از تعداد افرادی که پیاده به مدرسه یا محل آموزش خود میروند، کاسته میشود). طراحی چنین فضایی نیز دارای معیارها و ضوابطی است، از قبیل: داشتن دید مربیان و معلمین به مانیتورها؛ امنیت تجهیزات الکترونیک، کابلها و سیمها؛ رعایت استانداردهای ارگونومی در طراحی و ساخت مبلمان و غیره.
همچنین رعایت سیـاستهای خاص در محیـطهایی که کودکان را با کامپیوتر آشنا میکند، با هدف مراقبت از آنها ضروری است. برخی از الزاماتی که کارمندان، مربیان و دانشآموزان باید بدانند و رعایت کنند، به شرح زیر است:
نظارت بر محتوای مانیتور: سایت کامپیوتر دارای فضای باز و ترجیحاً بدون حائل و دیواری باشد که مختلکنندهی ارتباط بصری است.
گزینش نرمافزارها: لازم است نرمافزارها با ارزیابی سن، هدف کاربری و سلایق کودکان، از سوی مربیان و مسئول آموزشگاه خریداری شود.
کار گروهی: تجربهی کار گروهی در اینجا هم مفید است. گاهی میتوان با تغییر چیدمان، امکان استفادهی چندنفره از یک سیستم را فراهم آورد؛ در حالی که برای بعضی آموزشگاهها و مدارس هم امکان تهیه سیستم به تعداد همهی افراد یک کلاس وجود ندارد.
سلامـت فیـزیـولوژیـک: مبلـمان سـایت بایـد مـطابـق بـا استانداردهای ارگونومیک افراد کاربر ساخته شده و مربیان هم به شیوهی مناسب و مرتب، طرز درست نشستن و چشم دوختن به مانیتور را به کودکان یاد بدهند.
محدودیت زمانی: کودکان وقتی غرق کاری میشوند، زمان و همه چیز را فراموش میکنند، پس برای جلوگیری از پیامدهای سوء، باید برای استفاده از کامپیوتر (و کلاً هر رسانهای) برای کودک محدودیت قائل شد.
امنیت و بهداشت، مقولههایی حیاتی هستند که با در نظر گرفتن حساسیت و آسیبپذیری که خاصهی سن کم آنهاست، بسیار جای بررسی و دقت دارد. البته رعایت هریک از موارد محدودیتزا هم حد و حدودی دارد. اینکه بخواهیم به بهانهی بهداشت و کاملاً تمیز ماندن بچه و محیطش، وسواس به خرج دهیم، در آینده برایمان گران تمام میشود. کودکان زیر هفت سال از این لحاظ نیاز به مراقبتهای ویژه و محدودیتهای بیشتری دارند، ضمن آنکه نسبت به شناخت محیط و اطرافشان هم بسیار کنجکاو هستند و در خلال همین جستوجوهای بیپایان، بطور مداوم سلامت خودشان را به خطر میاندازند. از حدود هفتسالگی بهتدریج این کاوش جنبههای درونی هم پیدا میکند و کمتر از قبل بُعدهای فیزیکی و مادی را پوشش میدهد، اما همچنان فرمهای بیرونی اثرگذاری خود را حفظ میکنند و نیاز به استقلال، محسوستر از پیش رشد میکند و در نوجوانی عیانتر از قبل شکوفا میشود. علیرغم رشد فیزیکی و ذهنی که نوجوان درگیر آنهاست، همچنان ضرورت کمک به تخیلپردازی در جای خود باقیست که باید در طراحی محیط زندگی، تفریح و آموزش آنها اعمال شود. ساعتهای غذاخوری جمعی در محیطهای آموزشی، تفریحی یا گاه درمانی به غیر از منفعتهای آشکاری مانند تقویت روحیهی اجتماعی، فرصتی عالی برای تعلیم تغذیهی سالم و احترام به خود از طریق انتخاب آنچه که میخوریم به آنها محسوب میشود.
امروزه علم و تجربه ثابت کرده که عامل اصلی بهبودی بیماری که دچار ضعف و عارضهای جسمی یا روحی شده، در تقویت روحیه و حال آنهاست و بعد، رسیدگی به جسم و تن که موجب بازیابی سلامت میشود؛ بهویژه کودکان که روحیهای حساستر و آسیبپذیرتر دارند. بیمارستانها و مراکز درمانی کودک، برای نیل به هدف اصلی خود که درمان و بهبود حال جسمی و روحی است، به راهکارهای متنوع و مؤثری دست زدهاند و از آنجایی که بیماری و درمان، تداعیگر خاطرات دردآور یا ناراحتکننده است، سعی کردهاند تا به یاری طرح، رنگ و تصویرهای خیالانگیز کودکانه، محیطی متفاوت خلق کنند که بهوضوح بر زمان و نتیجهی درمان هم تأثیرگذار بوده است. بیمارستان کودکان تگزاس در آمریکا حتا تجربهی سی.تی اسکن را به اتفاقی شاد تبدیل کرده، بیمارستان کودکان رویال در لندن سرتاسر دیوارها و پردهها را به تصویرهای کارتونی و گرافیکی آراسته و بیمارستان کودکان استنفورد، ساختمانی بنا کرده که شبیه قلعهی شاهزادهی قصه است، با همان برجکها، پرچمها و دروازههای ورودی هیجانانگیز و داخل این بیمارستان نیز با همان تِم قلعه طراحی شده است. با وجود چنیـن فضاهایی آیـا واقعاً هنوز رفتن به بیمارستان، تجربهای دلهرهآور است؟
حالا که معماران و طراحان به اهمیت دوران کودکی در آیندهی فردی و اجتماعی واقف هستند، بخشی از تمرکز و فعالیت اصلی خود را بر این حوزه گذاشتهاند و شاخهای به نام “طراحی برای کودک” پدید آمده است. در اینجا شرایط جسمی، فکری، احساسات و روحیات افرادی در این ردهی سنی، در حالتی بهدقت مورد بررسی قرار میگیرد که مشاوران نیز در روند طراحی و انتخاب کانسپت، پابهپای طراحان و معماران آنها را همراهی میکنند، زیرا هرچه باشد، کودکان دنیای بزرگی دارند، اما خود قادر به گفتن همهی آنچه که میدانند و فهماندن تمامی افکار، احساسات و نیازهایشان به ما نیستند و مشاور در حکم مترجم و میانجی زبان کودک و طراحان و معماران است.
در ادامه به بررسی پروژه هایی با کاربریهای مختلف برای کودکان در نقاط مختلف دنیا خواهیم پرداخت…