نگاهی به اهمیت بستر و جغرافیا در توسعه‌ی شهری
کنش اجتماعی در فضای اجتماعات مردمی1 

«باغ نظر»؛ عنصر سازمان‌دهنده‌ی فضاهای شهری شیراز در دوره‌ی زندیه 

محمدعلی تربیت‌جو١، محمد حق‌شناس٢

مقدمه
عنصر سازمان‌دهنده فضاهای شهری در دوره‌های مختلف تاریخ معماری و شهرسازی ایران متفاوت بوده است. در دوره‌هایی، «مسجد جامع» شهر نقش سازمان‌دهی فضاهای شهری را ایفا می‌کرد و دیگر عناصر شهری پیرامون آن شکل می‌گرفتند. به‌تدریج این نقش محوری به «بازار» منتقل شد و دیگر عناصر شهری را به هم پیوند داد. در دوره‌ی صفوی به‌دنبال اثرپذیری از معماری و شهرسازی اروپا، «میدان»های شهری بزرگ‌تر و مهم‌تر شدند و نقش سازمان‌دهی سایر فضاهای شهری را به عهده گرفتند؛ چیزی که در میدان نقش‌جهان به گویاترین وجه دیده می‌شود. در این دوره‌ها، باغ‌ها از منظر سامان‌دهی فضاهای شهری به‌عنوان عناصری حاشیه‌ای در خارج از حصار شهر یا حداکثر به‌عنوان سازمان‌دهنده‌ی عناصر معماری محسوب می‌شدند؛ تا این‌که در دوره‌ی زندیه به‌عنوان عنصر سازمان‌دهنده‌ی اصلی فضاهای شهری قرار گرفتند. مطرح‌شدن پروژه‌ی «تهیه‌ی طرح شهرسازی و معماری مجموعه‌ی زندیه‌ی شیراز» بهانه‌ای شد تا نگاهی دوباره به نقش محوری «باغ نظر» در سازمان‌دهی عناصر شهری و مجموعه بناهای دوره‌ی زندیه در شیراز داشته باشیم.
شیراز قبل از دوره‌ی زندیه
شیراز تا اوایل دوره‌ی زندیه فاقد خندق و حصار بوده است. تاورنیه که در دوره‌ی صفویه به شیراز مسافرت کرده می‌نویسد: «[شهر شیراز] سابق بر این حصاری از خاک داشته ولی حالا تقریباً تمامش خراب شده و فرو ریخته و کسی به‌خیال تعمیر آن نیفتاده است» (تاورنیه، بی‌تا: 656). به نوشته‌ی سفرنامه‌ها، تخریب حصار شیراز در دوره‌ی شاه‌عباس و برای سرکوبی حاکم وقت شیراز انجام شده بود (فیگوئروا، 1363: 144). در تصویری که شاردِن از شیراز (در اواخر دوره‌ی صفوی) ترسیم کرده است هم اثری از خندق و حصار در اطراف شهر دیده نمی‌شود (شکل ١). با وجود این، در منابع تاریخی اشاره شده که شیراز در ابتدای حکومت کریم‌خان بارو و حصار داشته به‌نحوی‌که توانسته در برابر حمله‌ی محمدحسن‌خان قاجار ایستادگی کند (نوائی، 1356: ٢٨١). نویسنده‌ی تاریخ بافت قدیمی شیراز، ساخت این حصار اولیه را به صالح‌خان بیات نسبت می‌دهد. کسی که از جانب شاهرخ میرزا، نواده‌ی نادر، به حکومت فارس منصوب شده بود (افسر، 1374: ١٧٩). اما صاحب فارسنامه، حفر همین خندق و حصار اولیه را نیز به خود کریم‌خان نسبت می‌دهد (حسینی فسایی، ١٣٨٨: 597) و نویسنده‌ی تاریخ گیتی‌گشا نیز این موضوع را تأیید کرده است (نامی، 1363: 154). به‌هرحال کریم‌خان بعد از سرکوبی مدعیان، حصار شهر را -که باعجله و برای دفع مدعیان حکومتی ساخته شده بود- قطعه‌قطعه منهدم و مجدداً با استحکام بیشتری بنا می‌کند (نوائی، 1356: ٢٨٢).
کریم‌خان در زمان ساخت حصار جدید، محدوده‌ی شهر را بسیار کوچک‌تر از آنچه در دوره‌ی صفوی می‌بینیم درنظر گرفت به‌نحوی‌که تعداد دروازه‌های ورودی شهر از نه دروازه‌ی دوره‌‌ی صفوی به شش دروازه و تعداد محلات شهر از هفده محله‌ی دوره‌ی صفوی به یازده محله کاهش یافت (سامی، 1363: 611؛ افسر، 1374: ١٩٧). دلیل کوچک‌تر شدن محدوده‌ی شهر را می‌توان به خرابی‌هایی نسبت داد که در دوره‌ی فتنه‌ی افغان و بعد از آن نادرشاه در شیراز رخ داده است. شیراز نه ماه در برابر یورش سربازان محمود افغان مقاومت کرد که حاصل آن، کشته‌شدن نزدیک به یکصدهزار نفر از مردم شیراز بود. در یورش نادر هم سی‌هزار نفر از مردم شیراز از بین رفتند (سامی، 1363: 509-508). میرزا محمد که در زمان حمله‌ی نادر به شیراز کلانتر فارس بوده در این خصوص می‌نویسد: « قشوق مطلق‌العنان (نادر) به شهر (شیراز) ریخت. به‌کلی در عرض دو ساعت آن مملکت معمور را پاک کردند … به‌مثلِ مشهور که آمدند و کشتند و بردند و رفتند و دو کله مناره ساختند … بعد از انقضای محاصره، وبای بزرگی روی داده از بقیه‌ی السیف -از تقریر غسالان- موازیِ 14000 نفر روانه‌ی دیار عدم [شدند] و دیگر شیراز صورت آبادی نگرفت و از باغات و عمارات و اشجار بیچارگانی که پس از طوفان مانده بودند، اثری بر جای نماند» (به نقل از: نیبور، 1354: 55-54). دوره‌ی حکومت افغان و عهد نادری را می‌توان بدترین ادوار تاریخ برای شیراز دانست به طوری که شیراز بعد از عهد نادری، هرچند کریم‌خان زند در بازسازی و احیای آن کوشید، ولی دیگر به پایه‌ی شیرازِ دوره‌ی صفوی و اتابکان نرسید (افسر، 1374: 174).
تفاوت تصویر شاردِن از شیراز دوره‌ی صفوی (شکل ١) با تصویر نیبور از شیراز اوایل زندیه (شکل ٢)، به‌خوبی کاهش چشمگیر مساحت شهر و نابودی باغ‌های اطراف آن را نشان می‌دهد. در تصویر شاردن گستره‌ی شهر تا دروازه قرآن امتداد داشته است و باغ‌های متعددی نظیر جهان‌نما، باغ نو و … به‌وضوح در دورنمای شهر دیده می‌شوند به‌نحوی که شهر در هر دو طرف رودخانه‌ی خرم‌دره گسترش یافته بود. اما در تصویر نیبور، گستره‌ی شهر تنها به قسمتی از بخش جنوبی محدود است. درواقع بخش‌هایی ‌که در شمال رودخانه‌ی خرم‌دره قرار داشته‌اند به‌کلی نابود شده‌اند. بقعه‌ی شاه میرعلی‌ بن ‌حمزه که در تصویر شاردن در مرکز شهر قرار داشته است، در تصویر نیبور به‌صورت بنایی جدا افتاده از شهر و بدون صحن مشخص است. هیچ‌یک از باغ‌های معروف و متعدد شیراز نیز در تصویر نیبور دیده نمی‌شود و فضاهای سبز به چند تک‌درخت محدود است. همچنان‌که نیبور در سفرنامه‌اش، باغ‌نظر (که در آن‌زمان به‌همت کریم‌خان احیا شده بود) را تنها باغ جالب‌توجه شیراز ذکر می‌کند (نیبور، 1354: 68).
به‌دلیل خرابی‌های وسیعی که در دوره‌ی افغان‌ها و افشاریه در شیراز رخ داد، این شهر زمانی به پایتختی برگزیده شد که ساختمان‌های مخروبه، نیمه‌مخروبه و نیازمند به بازسازی زیادی در محدوده‌ی شهر وجود داشت. به نوشته‌ی نیبور، در ابتدای حکومت کریم‌خان دوسوم از محدوده‌ی درون حصار شهر شیراز یا ویرانه بود یا مزرعه‌ی گندم (نیبور، 1354: 64). از این نظر کریم‌خان همگی بناهای مدنظر خود را در محدوده‌ی شهر و به‌جای برخی عمارت‌ها و تأسیسات قدیمی و مخروبه واقع در شمال غربی شهر پایه گذاشت. ایزدی نیز نحوه‌ی توزیع و فشردگی عناصر شهری در مجموعه‌ی کریم‌خانی را مؤید این نکته می‌داند که طراحی آن‌ها در محدوده‌ای از پیش تعیین‌شده و داخل بافت صدمه‌دیده‌ی شهری صورت گرفته است (ایزدی، ١٣٧٨: 48). ساختمان‌های کریم‌خانی عبارت از بازار، مسجد، آب‌انبارها، دیوان‌خانه، میدان‌ها، ارگ حکومتی، اندرونی کریم‌خان و خانه‌ی بزرگان زند بودند که همه ی آن‌ها به‌نحوی‌که شرح آن در ادامه می‌آید در اطراف باغِ نظر سازمان‌دهی شدند.
باغ نظر که به‌نام باغ شهر یا باغ حکومت هم مشهور بوده اولین و مهم‌ترین باغی است که کریم‌خان زند آن‌ را احیا می‌کند. مؤلف آثار عجم، این باغ را محل جلوس حکومت ذکر کرده است (فرصت حسینی شیرازی، 135٢ق: 506). در دیوار باغ نظر، رواق‌هایی به‌صورت اتاقک‌های کوچک ساخته بودند که در زمان اقامت کریم‌خان از آن‌ها به‌عنوان سربازخانه استفاده می‌شده است (نیبور، 1354: 69). براساس شکل 4، بناهای کریم‌خان همگی با محوریت باغ نظر سازمان‌دهی شدند. کوشک مرکزی باغ‌نظر (عمارت نظرگاه-شکل 5) هم به‌صورت هشت‌ضلعی و به‌نحوی طراحی شده بود که امکان ایجاد محورهای دید هشت‌گانه‌ای را فراهم کند که در زیر شرح داده می‌شوند.
محور دید شماره‌ی ١: نظر به سمت برج ارگ کریم‌خان و میدان توپخانه
با نظر به‌سمت شمال غرب از کوشک باغ‌نظر، دقیقاً یکی از برج‌های ارگ کریم‌خان در محور دید قرار می‌گیرد. ارگ یکی از نخستین بناهایی است که کریم‌خان بنا کرد. هدف اولیه از بنای ارگ، حرم‌سرا و اندرونی کریم‌خان بوده است (نامی، 1363: 157). ارگ، دیوارهای بسیار بلندی داشت و خندقی به عرض خندق شهر، دورتادور آن حفر شده بود. احتمالاً به دلیل همین تدابیر امنیتی شدید، این بنا حتی در همان زمان زندیه، به‌جای حرم‌سرا به‌عنوان زندان استفاده شد. فرانکلین که در اواخر دوره‌ی زندیه به شیراز سفر کرده است ارگ را محل سکونت جعفرخان، حاکم وقت شیراز، ذکر می‌کند که «گاه‌گاهی هم به‌عنوان زندان ایالتی استفاده می‌شود» (فرانکلین، 1358: ١٨). استفاده از بنای ارگ به‌عنوان زندان در دوره‌های قاجار و پهلوی هم ادامه داشت.
فرانکلین همچنین اشاره می‌کند که «قسمتی» از میدان جلوی ارگ را (به‌دلیل استقرار چند عراده توپ) توپخانه می‌نامند (فرانکلین، 1358: ١٩). نیبور که قبل از فرانکلین به شیراز آمده، محل استقرار این توپ‌ها را «جلوی انبار» ذکر می‌کند (نیبور، 1354: ٧٠) زیرا بنای ارگ در زمان سفر نیبور هنوز به اتمام نرسیده بود. اگرچه میدان توپخانه در دوره‌های بعدی بزرگ‌تر شده و میدان نقاره‌خانه و میدان مقابل دیوان‌خانه را نیز دربرگرفته، اما براساس توصیفات نیبور و فرانکلین می‌توان موقعیت اولیه‌ی میدان توپخانه را به میدانچه‌ی مقابل ورودی ارگ (قسمت الف در شکل 4) محدود دانست.
محور دید شماره ٢: نظر به‌سمت محور جانبی باغ دیوان‌خانه
دیوان‌خانه در ابتدا حیاط بزرگی بود که تا باغ نظر امتداد می‌یافت. ورودی این بنا (که برای بار عام بیگلربیگ استفاده می‌شد) در جنوب باغ بوده است. نیبور می‌نویسد: ««کاخ بیگلربیگ به‌وسیله کریم‌خان زند ساخته شده است و در وسط میدان بزرگی که در آن جو و گندم کاشته‌اند قرار دارد. ساختمان بیرونی بهتر از خانه‌ی یک خانواده‌ی عامی نیست. پشت این ساختمان، ساختمان اصلی (دیوان‌خانه) در کنار فضایی باز با یک حوض فواره‌دار قرار دارد» (نیبور، 1354: 65-66). نیبور همچنین از «برجی مدور» واقع در پشت ارگ نام می‌برد که محل خواب شبانه‌ی بیگلربیگ بوده است (نیبور، 1354: 68). فرانکلین از فضای مقابل دیوان‌خانه با عنوان «میدانی» یاد می‌کند (قسمت ب در شکل 4) که از میدان توپخانه (قسمت الف در شکل 4) و میدان نقاره‌خانه (قسمت ج در شکل 4) مجزا بوده است. یک طرف این میدان به دیوان‌خانه یا بارگاه عام و طرف دیگر آن به خیابان منتهی به مسجد وکیل متصل بوده است (فرانکلین، 1358: ١٨). این محوطه در دوره‌های بعد با کاشت درختان به‌صورت ادامه‌ی باغ نظر در می‌آید تا این‌که در دوره‌ی پهلوی با تخریب درختان باغ، بنای فعلی بانک ملی به‌جای آن ساخته می‌شود. فلاندن که در دوره‌ی قاجار به ایران آمده محوطه‌ی اطراف ارگ را به‌صورت «باغی بزرگ با حوض‌های متعدد» توصیف می‌کند که دیوان‌خانه (محل بار بیگلربیگ) در شمال این باغ قرار دارد و به این باغ باز می‌شود (فلاندن، 1356: ٣٣١). این باغ/میدان به‌دلیل محل بار عام بیگلربیگ فارس پراهمیت بوده و یکی از محورهای دید اصلی باغ نظر را به خود اختصاص داده است.
محور دید شماره‌ی ٣: نظر به‌سمت نقاره‌خانه و آرامگاه ابن‌خفیف
کریم‌خان برای ساخت ابنیه خود تعداد زیادی از افراد را به کار گماشت و برای آنکه این جمع کثیر سرگرمی داشته باشند و بیشتر به کار علاقمند شوند، «مقرر شده بود که فوج‌فوج مغنیان نغمه‌‌پرداز و مطربان بربط‌نواز قدم‌به‌قدم بساط نشاط و اسباب مسرت و انبساط گسترند تا عمله مذکور در کمال عیش و سور و نهایت بهجت و سرور به کار بپردازند» (نامی، 1363: 154). البته با مراجعه به دیگر منابع تاریخی، متوجه می‌شویم که موسیقی در مجاورت ساختمان‌های عمومی جدیدالاحداث پیش از دوره‌ی زندیه هم سابقه داشته است. ازجمله شاردِن در توصیف اصفهان دوره‌ی صفوی، به وجود نقاره‌خانه در بازار قیصریه‌ی قدیم اصفهان یا بازار شاه کهنه (شاردن، 1345 ج٧: ٢٢١)، میدان عباس‌آباد (شاردن، 1345 ج٨: 52)، و همچنین میدان نقش‌جهان (شاردن، 1345 ج٧: ١١١-١١٢) اشاره می‌کند (شکل 6). براساس توصیفات او، نقاره‌خانه برای تشویق افراد به ترک منازل قدیمی و سکونت در بناها و محله‌های جدید کاربرد داشته است.
نیبور در شرح توصیف خود از میدان شمالی باغ نظر، از «ساختمان باریک و بلندی» نام می‌برد که نوازندگان طبل و دهل و نی‌لبک در بالای آن می‌ایستند و می‌نوازند (نیبور، 1354: 69). مؤلف تاریخ بافت قدیمی شیراز هم به نقل از یک کتاب خطی، به وجود «میدانی وسیع» و «نقاره‌خانه‌ای رفیع» در کنار بازار وکیل اشاره می‌کند (افسر، 1374: 185). او اشاره می‌کند که: «در طرف غرب بازار [وکیل]، میدان وسیعی قرار داشت که قسمت شرقی آن ‌را میدان نقاره‌خانه و قسمت غربی آن‌ را میدان توپخانه می‌نامیدند» (افسر، 1374: ٢١٧). نقاره‌خانه و نقاره‌زن‌ها پس از پایان عملیات عمرانی کریم‌خان همچنان برقرار بوده‌اند به‌نحوی‌که فرانکلین که بعد از فوت کریم‌خان به شیراز آمده هم از آن‌ها یاد کرده است (فرانکلین، 1358: ١٨).
میدان و عمارت نقاره‌خانه در محل قبرستان قدیمی شهر احداث شده بود که قدمت آن به قرن چهارم هجری می‌رسید. مشهورترین شخصیتی که در این قبرستان به خاک سپرده شده بود، ابوعبداللّه محمدبن‌خفیف شیرازی (ملقب به شیخ کبیر) بود. ابن‌خفیف را نخستین کسی دانسته‌اند که آیین تصوف را به شیراز آورد. رباط و خانقاه او که تا سال‌ها محل تدریس عرفا و دانشمندان بود، حجره‌ها و موقوفات فراوان داشت و آرامگاه او که در دوره‌ی دیلمیان ساخته شده بود، محل گردهم‌آیی هفتگی شیرازیان صاحب‌نام بود (لیمبرت، 1387: 25و128و138). ابن‌بُطوطه، ابن‌خفیف را پیشوای همه‌ی بلاد فارس می‌شمرد که فقها و قضات هفته‌ای یک‌بار در مدرسه و زاویه‌ی این مقبره گرد می‌آیند (ابن‌بطوطه، 1376، ج١: 262). گرچه این بناها نیز مانند سایر ساختمان‌های شیراز به‌صورت نیمه‌مخروبه درآمده بود. به دستور کریم‌خان رباط و خانقاه جزئی از میدان نقاره‌خانه درآمد اما آرامگاه ابن‌خفیف بازسازی شد و محور دید شمال شرقی عمارت نظرگاه را به خود اختصاص داد.
محور دید شماره‌ی ٤: نظر به‌سمت ورودی اصلی بازار وکیل
محور دید شرقی عمارت نظرگاه به‌سمت ورودی اصلی بازار وکیل بوده که بازار علاقه‌بندها (یراق‌بافان) نامیده می‌شود. هرچند که در دوره‌ی پهلوی اول به‌دلیل بریده‌شدن بازار وکیل (ناشی از خیابان‌کشی‌های جدید)، محل ورودی بازار تغییر کرد و ورودی اصلی آن مهجور ماند.
محور دید شماره‌ی 5: نظر به‌سمت سردر مسجد وکیل
کتیبه‌ای در شبستان مسجد وکیل (مسجد سلطانی) هست که تاریخ آن به سال 1044 (مربوط به دوره‌ی صفویه) باز می‌گردد. مؤلف تاریخ بافت قدیمی شیراز، احتمال داده است مسجدی که تذکره‌نویسان به اسم «مسجد جنازه» نوشته‌اند در دوره‌ی صفوی بازسازی شده است و به‌صورت «مسجد میدان شاه» درآمده است و کریم‌خان همین مسجد را مرمت کرده و از آن پس به نام مسجد وکیل خوانده شده است. او دو دلیل را برای مدعای خود ذکر کرده است: یکی وجود همین کتیبه است و دیگری وجود بنایی با سردر و گلدسته‌ی بلند در تصویر شاردن از شیراز (شکل ١) (افسر، ١٣٧٤: ٢١٢). اما باتوجه به این‌که موقعیت دقیق میدان شاه دوره‌ی صفوی شیراز مشخص نیست، این مدعا را نمی‌توان به‌سادگی پذیرفت. درخصوص کتیبه، مؤلف اقلیم پارس احتمال داده است محراب شبستان مسجد نیز هم‌زمان با تعمیرات کاشیکاری ایوان بزرگ جلو ی شبستان در سال 1244 تعمیر شده باشد، اما در ذکر تاریخ، به‌جای عدد ٢ به اشتباه صفر حک شده است (مصطفوی، 1343: 60). این احتمال نیز وجود دارد که این سنگ محراب در همان زمان کریم‌خان از یکی از بناهای مخروبه متعدد سطح شهر انتخاب شده و در مسجد کار گذاشته شده باشد. ازطرف دیگر سردر و گلدسته موجود در تصویر شاردن هم به احتمال قوی مربوط به مدرسه‌ی خان است. می‌دانیم که سردر مدرسه‌ی خان هم دو گلدسته‌ی بلند داشته است (سامی، 1363: 660). این دو مناره در زمان جنگ کریم‌خان و محمدحسن‌خان تخریب شدند (خوب‌نظر، ١٣٨٠: 940) اما فقط سردر مدرسه تعمیر و احیا شد (سامی، 1363: 588-587). به‌هرحال مسجد جدید (درکنار حمام و آب‌انبار) به‌نحوی ساخته شده بود که محور دید جنوب شرقی عمارت نظرگاه به سمت سردر آن نظر کند.
محور دید شماره‌ی 6: نظر به سمت اندرونی کوچک کریم‌خان
محور دید جنوبی عمارت نظرگاه به حرمسرای کریم‌خان نظر می‌کرده است که به نام «اندرونیِ کوچک» مشهور بود. البته در کنار اندرونی کریم‌خان نیز، خانه‌ی برادران و فرزندانش قرار داشته است (افسر، 1374: ٢١٩).
محور دید شماره‌ی ٧: نظر به سمت دارالشفا و کاخ امام‌قلی‌خان
باغ‌نظر احتمالاً در بخشی از باغی قدیمی مربوط به امام‌قلی‌خان بنا شده بود. دید جنوب غربی عمارت نظرگاه به سمت کوشکِ باغ قدیمی نظر می‌کرد که به نام کاخ امام‌قلی‌خان مشهور بود؛ ساختمانی متروک که شاردِن آن‌را به‌دلیل تزئینات و زیبایی‌های به‌کار رفته در معماری‌اش، یکی از بناهایی می‌داند که گردشگران از روی کنجکاوی بازدید می‌کنند (به‌نقل از: افسر، 1374: 158). همچنین بر اساس توصیفات شاردِن، از زمان صفویه بیمارستانی هم در کنار این کوشک ساخته شده بود که دارالشفا نامیده می‌شد (به‌نقل از: افسر، 1374: 159). موقعیت این کاخ و بیمارستان در شکل ٣-راست با شماره‌های 5 و 6 مشخص شده است. با وجود آن‌که هم بنا و هم بیمارستان به‌صورت نیمه‌مخروبه درآمده بود، اما احتمالاً تزئینات چشمگیر کاخ درکنار بودن عام‌المنفعه بودن کاربری بیمارستان، کریم‌خان را ترغیب کرده بود تا یکی از محورهای دید عمارت نظرگاه را به آن اختصاص دهد.
محور دید شماره‌ی ٨: نظر به‌سمت محور میدان مشق
محور دید غربی کوشک باغ‌نظر به میدان مشق (قسمت د در شکل 4) نظر می‌کند که به‌جای برخی از باغ‌های خشک‌شده‌ی دوره‌ی صفوی (باغ‌های درباریان صفوی و باغ‌شاه) بنا شده بود و احتمالاً محل تمرین نظامی سربازان بوده است (رسولی، 1386: ١١٢). درکنار میدان مشق، محوطه‌ای نیز برای اسب‌سواری و بازی چوگان وجود داشته است که در ادامه به دروازه‌ی باغ‌شاه (یا دروازه‌ی موردستان) می‌رسید. محوری که امروزه بر خیابان زند منطبق است (سامی، 1363: 590). به نوشته ی مؤلف آثار عجم، بعدها حسینعلی میرزای فرمانفرما کاخی رفیع که سراپا آیینه‌کاری بوده در این قسمت بنا می‌کند (فرصت حسینی شیرازی، 1352ق: 506) که قاعدتاً باید منطبق بر محل ساختمان فعلی دادگستری باشد.
نتیجه‌گیری
شیراز در دوره‌های مختلف تاریخی همیشه به داشتن باغ‌های متعدد و آباد شهرت داشته است؛ باغ‌هایی که در دوره‌ی حکومت افغان‌ها و عهد نادری به‌کلی نابود شدند، اما همچنان در حافظه‌ی تاریخی مردم شیراز باقی بودند. به‌همین دلیل کریم‌خان در عملیات عمرانی ساخت مجموعه بناهای وکیل، با احترام به حافظه‌ی تاریخی مردم شیراز، یکی از باغ‌های قدیمی واقع در محدوده‌ی شهر را احیا کرد و آن ‌را به‌عنوان عنصر اصلی سازمان‌دهنده‌ی فضاهای شهری درنظر گرفت. نوآوری کریم‌خان خارج کردن عنصر باغ از فضاهای معماری بود؛ به‌نحوی‌که نه تنها باغ در دوره‌ی زندیه به‌عنوان یکی از فضاهای اصلی شهر درآمد، بلکه نقشی محوری را در چیدمان ساختار فضاهای شهری عهده‌دار شد؛ به‌نحوی‌که تمامی بناهای وکیل پیرامون باغ نظر سازمان‌دهی شدند. این سازمان‌دهی صرفاً شامل چیدمان اتفاقی فضاهای شهری در اطراف باغ نمی‌شد، بلکه جانمایی عناصر شهری به‌نحوی صورت گرفته بود که هریک از محورهای دید هشت‌گانه‌ی باغ یا به یکی از بناهای اصلی احداث‌شده توسط کریم‌خان نظر می‌کرد یا به یکی از بناهای عمومی بازمانده از گذشته که به نحوی مورد احترام مردم شیراز قرار داشتند. شاید بتوان وجه تسمیه «باغ نظر» و «عمارت نظرگاه» را هم وجود همین محورهای نظر و دید هشت‌گانه دانست. این نوآوری هوشمندانه که درکنار حفاظت و حمایت از بناهای دوره‌های گذشته و با احترام به فرهنگ و خاطره‌ی جمعی مردم شیراز انجام شده بود، می‌تواند درس‌های بسیاری برای طراحی و مرمت شهری حتی در دوره‌ی معاصر داشته باشد.
پی‌نوشت

۱-۲: دكترای تخصصی معماری

فهرست منابع
ابن بُطوطه، شمس‌الدین محمدبن‌عبدالله (1376). سفرنامه‌ی ابن‌بُطوطه. جلد اول، ترجمه‌ی محمدعلی موحد. چاپ ششم. تهران: نشر آگه.
افسر، کرامت‌الله (1374). تاریخ بافت قدیمی شیراز. چاپ دوم، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و نشر قطره.
ایزدی، شهریار (١٣٧٨). طرح سامان‌دهی مجموعه‌ی زندیه‌ی شیراز: طراحی شهری و احیا مجموعه‌ی میدان. جلد اول: مطالعات وضع موجود. وزارت مسکن و شهرسازی، شرکت عمران و بهسازی شهری.
تاورنیه (بی‌تا). سفرنامه‌ی تاورنیه. ترجمه‌ی ابوتراب نوری. تصحیح حمید شیروانی. انتشارات کتابخانه‌ی سنایی و کتابفروشی تأیید اصفهان.
حسینی فسائی، حاج میرزا حسن (١٣٨٨). فارسنامه‌ی ناصری. ج١، تصحیح منصور رستگار فسایی، چاپ چهارم، تهران: انتشارات امیرکبیر.
خوب‌نظر، حسن (١٣٨٠). تاریخ شیراز: از آغاز تا ابتدای سلطنت کریم‌خان زند. به‌کوشش جعفر مؤید شیرازی. تهران: نشر سخن.
رسولی، هوشنگ (1386). اندیشه دو شاه در دو ساختار شهری. مجله معمار. شماره ٣٢، صص
112-110.
رنجبران، زینب و گلشنی، سید علی‌رضا (1394). شیراز در گذر سیاحان و جهانگردان، بعد از ورود اسلام به ایران تا پایان دوره‌ی قاجار. شیراز: نشر رخشید.
سامی، علی (1363). شیراز: شهر جاویدان. چاپ سوم، شیراز: انتشارات لوکس (نوید شیراز).
شاردن، ژان (1345). سیاحتنامه ی شاردن: دایره‌المعارف تمدن ایران. جلدهای هفتم و هشتم. ترجمه ی محمد عباسی. تهران: انتشارات امیرکبیر.
شاردن، ژان (1392). اطلس شوالیه شاردن: مجموعه تصاویر سیاحتنامه ی ایران. گردآورنده لویی‌ماتیو لانگلس، به اهتمام امیراعلا عدیلی. اصفهان: انتشارات طراحان هنر.
فرانکلین، ویلیام (1358). مشاهدات سفر از بنگال به ایران در سال‌های ١٧٨٧-1786 میلادی با شرح مختصری درباره‌ی ویرانه‌های تخت‌جمشید و رویدادهای جالب دیگر. ترجمه‌ی محسن جاویدان. تهران: بنیاد فرهنگ و هنر ایران، مرکز ایرانی تحقیقات تاریخی.
فرصت حسینی شیرازی، محمدنصیر (1352ق). آثار عجم. چاپ دوم. بمبئی: مطبع نادری.
فلاندن، اوژن (1352). سفرنامه‌ی اوژن فلاندن به ایران. ترجمه ی حسین نورصادقی. چاپ سوم. تهران: انتشارات اشراقی.
فیگوئروا، دن گارسیا (1363). سفرنامه‌ی دن گارسیا د سیلوا فیگوئروا، سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس اول. ترجمه‌ی غلامرضا سمیعی. تهران: نشر نو.
لیمبرت، جان (1387). شیراز در روزگار حافظ: شکوهمندی شهر ایرانی در قرون وسطی. ترجمه‌ی همایون صنعتی‌زاده. شیراز: موسسه ی فرهنگی و پژوهشی دانشنامه‌ی فارس.
مصطفوی، سید محمدتقی (1343). اقلیم پارس: آثار تاریخی و اماکن باستانی فارس. شماره‌ی ٤٨. تهران: انتشارات انجمن آثار ملی.
نامی، میرزا محمد صادق (1363). تاریخ گیتی‌گشا: در تاریخ زندیه. تهران: نشر اقبال.
نوائی، عبدالحسین (1356). کریم خان زند. تهران: شرکت سهامی کتاب‌های جیبی و انتشارات فرانکلین.
نیبور، کارستن (1354). سفرنامه‌ی کارستن نیبور. ترجمه‌ی پرویز رجبی. تهران: نشر توکا.

منتشر شده در : پنج‌شنبه, 11 ژوئن, 2020دسته بندی: مقالاتبرچسب‌ها: