کامران دیبا از دیدگاه معماران
علیاکبر صارمی
علیاکبر صارمی، متولد 1322 در شهر زنجان، از معماران صاحبنام، خوشذوق و تأثیرگذار در کشور و همدورهی دیبا بوده است. او در سال 1347 در رشتهی معماری از دانشگاه هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و زیر نظر استاد راهنمای خود، لویی کان، دکترای معماری را از دانشگاه پنسیلوانیا دریافت کرد. صارمی پس از بازگشت به کشور به تدریس در دانشگاه فارابی، دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی پرداخت. او که چالشهای جاری در دههی 1350 را از نزدیک تجربه کرده است، نظر خود دربارهی دیبا و اثرگذاریش بر معماری ایران را چنین بیان میدارد:
اول اینکه کامران دیبا در اواسط دههی 1340 از آمریکا به ایران آمد و حدود یک دهه به طور مستمر دستاندرکار معماری و هنر در این سرزمین بود. ما در دههی چهل نگاهی رمانتیک به معماری گذشتهی ایران داشتیم که ناشی از سابقهی آموزشی ما تحت نظر افراد تحصیلکرده در دانشگاههای فرانسه و اروپا بود. ما برای کسب دانش معماری سفر میکردیم و همه جا را میگشتیم، اما نمیدانستیم با معماری گذشته چه کنیم و سکان معماری امروز را به کدام سو هدایت کنیم؛ نگاهمان به نوعی آمیخته با نوستالژی و بر پایهی احساسگرایی بود. اما دیبا در غرب تحصیل کرده بود و نگاه منطقیتری به معماری ایران داشت. مثلاً در کار جندی شاپور یا شوشتر نو، عمیق و تحلیلی بودن نگاه معمار مشهود است. در آنجا دیدگاه متفاوتی عرضه شد که هنوز مورد مطالعهی دانشجویان و معماران جوان قرار میگیرد. دیبا در عین حال فرد تأثیرگذاری در فرهنگ هنرهای تجسمی ما، نقاشی و مجسمهسازی هم بود و کارهایش تمایل به ادغام هنرها و در معرض دید و دسترس عموم گذاشتن آنها را میرساند.
موزهی هنرهای معاصر ساختمانیست که هم فرم و هم مصالح سازهای آن خیلی خوب در بافت محیط نشسته. در مورد گنجینهی ارزشمند موزه هم باید بگویم که اقدامی شایان تقدیر بود که اگر با همت دیبا در آن زمان و با فرصتی که پیش آمد انجام نمیشد، دیگر هرگز چنین موهبتی برای هنر و فرهنگ ایران پدید نمیآمد. همچنین باید توجه داشت که معماری خوب نیاز به حمایت شدن نیز دارد تا در حد بوروکرات و تکنوکرات باقی نماند. این حمایت، پیش از انقلاب فراهم بود. امروز معماری حمایت نمیشود و غالباً فقط تأکید کارفرما و سازندگان بر کسب سود مالی متمرکز شده است.
در دههی 1340 که مدرنیته از همهی جوانب به فرهنگ کشور وارد میشد، نگاه معماران ما به ضوابط معماری گذشته و الگوبرداری از آن امر تقریباً تازهای بود. عدهای میگویند دیبا میتوانست فلان طور کار کند یا به فلان شیوه هم طراحی کند. این حرف صحیح نیست؛ آشکار است که همیشه میتوان توقع خلق بیشمار آثار دیگر را از یک فرد داشت، اما دیبا روش خود را با دقتنظر و دانشی که پیوسته درصدد افزودن بر آن بوده، اتخاذ کرده و در حد خود، بسیار تأثیرگذار بوده است. همین که دانشجویان و فعالان امروزی حوزهی معماری هنوز هم برای مطالعه و یادگیری به آثار وی، از جمله پارک شفق و موزهی هنرهای معاصر تهران رجوع میگنند، گواه بر ماندگاری فارغ از زمان و ارزش آثار اوست که هنوز بررسی و نقد میشوند و مورد ارزیابی قرار میگیرند و این نشاندهندهی تأثیرگذاری و ماندگاری معماری کامران دیباست.
فرامرز پارسی
فرامرزپارسی، معمار، پژوهشگر و مرمتگر بناها و بافتهای تاریخی، در سال 1344 در تهران متولد شد و پس از تحصیل در رشتهی ریاضات در دبیرستان البرز، دورهی کارشناسی را در رشتهی معماری دانشگاه علم و صنعت با موفقیت به اتمام رساند. او در آغاز حرفهی خود، با استادان مرمت ایران همکاری کرد و از سال 1374 تا امروز تمرکز خود را به طور تخصصی بر این حوزه از معماری معطوف داشته است. طرح مرمت کاخ مسعودیهی تهران، مرمت آرکئولوژیک مسجد جامع فرومد، مرمت و استحکام بخش تکیهی تاریخی امیرچخماق یزد و استحکام بخش سردر ارگ سمنان از جمله فعالیتهای اخیر اوست. بخشی از دیدگاه این معمار معاصر دربارهی کامران دیبا و آثار او به قرار زیر است:
تاریخ معماری از دورههای متعددِ شروع، اوج و افول سبکها و شیوههای معماری، تشکیل شده است. این دورهها گاه رشد کرده و به اوج میرسند و گاه به طور ناگهانی افول میکنند و البته چنان تأثیری بردورههای پس از خود میگذارند که نمیتوان بر خاموشیشان نام افول نهاد. این دورهها گاه با نام یک نفر تداعی میشوند و گاه با حلقهای از معماران معرفی میگردند و در میان این حلقهها و گروههایی که دورهها را رقم میزنند، برخی آثار چنان درخشان و ممتاز هستند که نام معماران و خالقان خود را تداعیگر طیف گستردهتری از معانی و مفاهیم میکنند.
در اواخر دههی 40 و نیمهی اول دههی 50 خورشیدی با ورود ایران به دورهای از رونق اقتصادی و توسعهی ارتباطات اجتماعی، فرهنگی و هنری با سایر ملل و فرهنگهای پیشروی آن زمان، معماری ایران نیز اوج گرفت و از هر نظر بر معماری دهههای 20 و 30 خورشیدی برتری داشت. ترقیهای این حوزه، هم مدیون آن دسته از معمارانی بود که در ایران تحصیل کرده بودند و هم آنهایی که تحصیلات خود را در خارج از ایران گذرانده و به کشور بازگشته بودند و در فضای اجتماعی و فرهنگی ایران تجربهاندوزی و کار میکردند. این دوران که مقارن با سیل انتقادات جهانی به مدرنیزم و معماری مدرن در غرب بود، روزبهروز سرعت بیشتری مییافت. وجه تمایز این معماری با جریانات پیش از خود نیز توجه به هویت معماری تاریخی ایران و گاه هویت معماری اسلامی با گرایشی عرفانی بود؛ فارغ از اینکه مفاهیمی همچون معماری ایرانی یا اسلامی برای معماران معنی دقیق و مشخصی داشته یا نه. تلاش معماران این دوره در آشنایی با ارزشهای معماری گذشته و آشنایی ایشان با تکنولوژیهای زمان خود و استانداردهای روز، دورهای از معماری را پدید آورد که حاصلش بناهای شایستهی عنوان “معماری خوب” بودند.
اگرچه در این میان برخی در جستوجوی ریشههای عرفانی، راه اغراق در پیش گرفتند، اما جریان اصلی با دیدی مدرن به سنتها، فرمها و فرهنگ معماری ایران، آغازگر راهی شد که امروزه نیز بسیاری از معماران در آن گام برمیدارند؛ راهی در تلاش برای اتصال به ریشههای فرهنگی معماری و پاسخگویی به نیاز جامعه برای نو شدن و نو بودن.
کامران دیبا و آثار درخشانش هم در این دوره شکوفا شدند؛ که البته این به معنای صرفاً تمجید از یک معمار نیست. موزهی هنرهای معاصر تنها یک بنای استثنایی در معماری معاصر ایران نیست، بلکه عبور موفقیتآمیز از راهیست که بسیاری را به گام برداشتن در این راه تشویق کرد و پیروز میدانیست که بسیاری موفق به عبور از آن نشدند.
شوشتر نو هنوز برای معماران رشکبرانگیز است. در روزگاری که هویت، یک مسئلهی جدی برای معماری امروز ایران بوده است، شوشتر نو مثالی است از برخورد صادقانه با مسئلهای حیاتی برای معماری ایران. فارغ از اینکه این یک هویت مجرد باشد یا چهلتکه، آنچه کامران دیبا ساخته و تکهای که او به این بستر ملون افزوده، از بهترین بخشهای این هویت چندپارهی معماری معاصر ماست.
منبع: خانیزاد، شهریار. احسانی مؤید، فرزانه. کامران دیبا و معماری انسان دوستانه. تهران: نشر هنر معماری قرن، بهار 1393. ص.24.