نگاهی به آثار کامران دیبا بعد از چهل سال(قسمت دوم)
مجموعهی نیاوران (باغ، فرهنگسرا و ساختمان دفتر مخصوص)
از پروژههای مهم و مشابه دیگر، مجموعهی نیاوران (باغ، فرهنگسرا و ساختمان دفتر مخصوص) است که بین سالهای 1349 تا 1357 و با تأکید بر کارکرد فرهنگی محقق شد و در واقع نسخهای در ادامهی فرهنگسرای شفق محسوب میشد که آن بیشتر جنبهی اجتماعی داشت و نیاوران، جنبهی فرهنگی. فرهنگسرای نیاوران شامل یک دفتر اداری، سالن سخنرانی و کنسرت، دو فضا برای گالری و نمایش، ناهارخوری کارمندان و یک رستوران و چایخانه میشد. دیبا یک کتابخانهی مستقل با امکان دسترسی عمومی هم به طرح افزود. سازماندهی فضا و ارتباط فضاهای مختلف با عملکردهای متفاوت اداری، خدماتی، نمایشی و غیره در فرهنگسرای نیاوران بسیار سنجیده است و تمام فعالیتهای مربوطه، نگاهشان متوجه یک حیاط مرکزی است که این ساختمانها به صورت نیمهکمربندی دور آن را گرفتهاند و قسمت باز آن با یک آبریز و اختلاف سطح از بقیهی باغ مجزا شده است.
تأسیس”اینساید”
کامران دیبا هنگام طراحی موزهی هنرهای معاصر تهران و پروژهی نیاوران، با نیلوفر خزیمه علم (دیبا) شرکتی در زمینهی تزئینات داخلی تحت عنوان “اینساید” تأسیس کرد و دیبا از طریق این شرکت به واردات مبلمان و اثاثیهی طراحی داخلی مبادرت ورزید. او در طی سفر خود به پاریس، از بهترین مزونهای طراحی دیدن کرده و اثاثیهی مورد نظر را برای سه پروژهی موزهی هنرهای معاصر، فرهنگسرای نیاوران و دفتر مخصوص سفارش داد که هنوز نمونههای اولیهی آن مبلمان در ساختمان موزه و فرهنگسرا قابل مشاهده هستند. از آنجا که مبلمان ذکرشده دارای ارزش مادی و فرهنگی هستند، دیبا امیدوار است که تا حد امکان، تحت نوسازی قرار بگیرند.
دهکدهی تابستانی برای بچههای بیسرپرست
تقریباً مقارن با پیشبرد پارک شفق در سال 1345، دیبا یک طرح اجتماعی دیگر را هم آغاز کرد: ساخت یک دهکدهی تابستانی برای بچههای بیسرپرست که اولین بار توسط خانم ناردین امیرطهماسبی که در یک انجمن خیریه فعال بود، مطرح شد. بعد از قبول پیشنهاد از سوی مقامات و مسئولان، دو زمین به این پروژه تخصیص یافت: یکی در نیاوران که سردار افخمی آن را عهدهدار شد و دیگری در تنکابن (شهسوار سابق) که به کامران دیبا محول شد. دیبا جوانب پروژه را بهدقت سنجید و دو پیشنهاد اساسی ارائه داد: یکی آنکه بچههای چهار-پنجساله در این اردوگاه آزادانه با هم بازی کنند و دیگر اینکه در هر دوره، بچههایی از نقاط مختلف ایران را با هم به این اردوگاه بیاورند تا با لهجهها و زندگی یکدیگر آشنا شوند و همزیستی بیاموزند. طرح اردوگاه به سبک دهکدههای بومی نواحی شمال ایران طراحی شد. مصالح یک ساختمان مدرنساز برای اولین بار از سفال محلی با زیرسازی قوی انتخاب شد که مشکل ایزولهسازی و نشت آب و رطوبت پیدا نکند. در حال حاضر این اردوگاه با نام “اردوگاه حبیببن مظاهر” در تنکابن (شهسوار) زیر نظر سازمان بهزیستی اداره میشود و با وجود آنکه ذهنیت اولیه، ایجاد فضایی برای کودکان بیسرپرست بوده، اما هرساله پذیرای عدهی زیادی از معلولین کشور نیز هست.
مخالفت دیبا با تخریب بافت قدیمی پیرامون حرم امام رضا (ع) در زمان پهلوی دوم
کامران دیبا در هر کجا که متوجه خطایی در معماری، ساختوساز و اصلاحات شهری میشد، سکوت نمیکرد و نظر خویش را ابراز میداشت و حتی برای تحقق آن پافشاری میکرد (دوستان و همکارانش او را مردی باپشتکار و اندکی سرسخت میدانند). مخالفت دیبا با تخریب بافت قدیمی پیرامون حرم امام رضا (ع) در زمان پهلوی دوم نیز ریشه در همین ذهنیت داشت. وی مصرانه خاطرنشان میکرد که ساختمانِ حرم و صحن پیرامونش درونگرا و فاقد نمای خارجی هستند. به علاوه، مسافرخانههای درونگرا در اطراف حیاطها و بهویژه بازار اطراف، زندگی شهری را با حرم ادغام کردهاند و از نظر معماری، شهرسازی و معیارهای اجتماعی تفکیک این دو از هم اشتباه است. همچنین جابهجایی کسبه و قطع جریان امرار معاش آنها انسانی نیست.
طرح جامع مشهد و شروع برجسازی بهعنوان نماد ترقی در ایران از نظر کامران دیبا
دیبا علیرغم اینکه منفعتی از بقا یا تخریب بافت نمیبرد و در طرح جامع مشهد هم مشارکتی قراردادی نداشت، بیان صلاحدیدهای آگاهانه را ضروری و جزو رسالت معماران میدانست. با این وجود در این مورد دیبا مغلوب شد.
به عقیدهی دیبا و برپایهی مطالعاتی که او از کشور و شناختی که از جامعه داشت، معماری نیویورکی و هنگکنگی قادر به اجراشدن در ایران نبود، زیرا مناسبات اجتماعی، وسعت زمین و رابطهی ایرانی با خاک و آسمان، همانند شهرهای غربی نبوده است. از همین رو هنگامی که برجسازی بهعنوان نماد ترقی آغاز شد و پیشرفت برای شبیه کردن پایتخت به کلانشهرهای اروپایی مورد نظر مقامات و مسئولان قرار گرفت، دیبا از شخصیتهای بینالمللی سرشناسی همچون فرد روچ، طراح شهرک میلتن کینز انگلستان، متیوز انگرز، معمار آلمانی و از آمریکا مدیرعامل شرکت رزولت آیلند، و پیتر بلیک، منتقد معماری، دعوت کرد تا از نزدیک به بررسی مسکنسازی ایرانی بپردازند و نظر خود را در این زمینه در جلسهای با شخص اول مملکت اعلام دارند تا بلکه تجدیدنظری در سیاستگذاری مربوطه اعمال شود. دیبا درصدد راهیابی به یک فرمول ایرانی برای مسئلهی گسترش شهرها بود. او قصد داشت تا غربنگری ظاهری مقامات و مسئولان بالا را توسط افراد کلیدی و سرشناس بینالمللی غربی خنثی کند، چون در سطوح بالای تصمیمگیری، گوش شنوایی برای حرفهای او وجود نداشت. اما ثمرهای که دیبا میطلبید، حاصل نشد. در نهایت او تمرکز خود را بر روی طراحی شهرک شوشتر نو گذاشت و به آن همچون الگویی برای معماری ایرانی نگریست.
شهرک شوشتر نو
شهرک شوشتر نو برای سکونت 31 هزار شهروند در محوطهای به مساحت 270 هکتار در مجاورت شهر باستانی شوشتر بنا شد. طراحی در سال 1353 آغاز و فاز اول تا سال 1359 انجام شد، اما هرگز روی کامل شدن را به خود ندید. ردپای مفاهیم در طراحی ساختمانهای کوی استادان در بخشهایی از دانشگاه شهید چمران اهواز (جندی شاپور سابق) را بهخوبی میتوان در طراحی این شهرک به صورت کلی ملاحظه کرد که این نیز جزو تألیفات شخصی دیبا و حاوی همان برخورد مدرن و در عین حال گرایش به سنتگرایی اوست. طرح جامع شوشتر نو برای معمارش، کامران دیبا در سال 1365 جایزهی آقاخان را به ارمغان آورد.
دانشگاه شهید چمران اهواز (جندی شاپور سابق) بین سالهای 1347 تا 1357 خورشیدی در زمینی نسبتاً هموار در اهواز توسط کامران دیبا طراحی و ساخته شد و شامل ساختمانهایی همچون کوی استادان (خانههای کمتراکم)، مسجد، باشگاه و ناهارخوری دانشجویان، سالن سرپوشیده، زمینهای ورزشی و دبیرخانه میباشد. طرح جامع دانشگاه هیچگاه به شخص دیبا ابلاغ نشد و آن را به یک شرکت آمریکایی ارجاع دادند. دیبا دربارهی ایدههای طراحی مجموعه چنین بیان میدارد:
[…] بعد از فکر زیاد، طرح یک تاکتیک جنگی را برای تهیهی یک طرح جامع پنهان ریختم. سه پایگاه با فاصلهی دور از هم در نظر گرفتم تا بعداً فاصلهی میان آنها را در وسعت یک طرح جامع برنامهریزی کنم. اولین پایگاه، طرح سالن سرپوشیدهی ورزشی بود که بعداً گسترش پیدا کرد. طرح دوم مربوط به سالن ناهارخوری و باشگاه دانشجویان بود که در آن نمازخانهای در نظر گرفتم و بعداً آن را جدا کردم و بهعنوان مسجد دانشگاه در فضای باز مقابل ناهارخوری جای دادم که پایگاه سوم را تشکیل داد.
در بـرخی از ساختـمانهای دانشگاه، اشاراتی به دیگر معـماران جهـان مشاهده میشود؛ از قبیل فرمهای دایرهای در کوی استادان (لویی کان) و یا نورگیرهای مسجد (لو کربوزیه). اما این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که مجموعه ساختمانهای دانشگاه، شخصیتی ایرانی دارد و از بسیاری جهات یادآور معماری سنتی مناطق جنوب است. در ساختمان دبیرخانه به اقلیم منطقه توجه خاصی شده است؛ نمای خارجی این بنا برای مقابله باگرمای شدید منطقه با دو پوسته طراحی شد.
ساخت موزهی هنرهای معاصر تهران
کامران دیبا با ساخت موزهی هنرهای معاصر تهران که اولین موزهی هنرهای معاصر در جامعهی غیرغربی و شاخصترین اثر معماری اوست، زمینه را برای رشد و بالندگی هنر معاصر ایران مهیا ساخته و دراینباره میگوید:
یادم میآید در دههی 1330 که یک دانشآموز دبیرستانی بودم، آهنگران درهای خاصی میساختند که اسم آنها را درهای پیکاسو گذاشته بودند؛ این دروازههای فولادی برای ویلاهای مدرن پایتخت ساخته میشد. این معماران بودند که مدرنگرایی را به ایران آوردند. آنها با پشتسر گذاشتن سنتِ خانهی مسکونی (بیرونی و اندرونی که زنان و مردان را از هم تفکیک میکرد) سبک زندگی ایرانی را تغییر دادند. مسکن تکواحدی و انبوه توسط آنها در ایران متولد شد. در قرن بیستم موج مدرنیته به ایران نفوذ کرد و جذابیت واژههایی مانند نام پیکاسو و حتی سبک کوبیسم، رایج و فراگیر شد؛ نمونهاش همان درهای آهنین بود که به شکلی هندسی و مشابه سبک کوبیسم ساخته و رنگ میشدند.
وی دربارهی الزام طراحی موزه میگوید: «در دههی 1340 هنرمندان در انزوای خود فرو رفته بودند، هرکدام برای خود کار میکردند و تعاملی با یکدیگر نداشتند، از جریانهای فکری دیگری خبر نداشتند و بهاتفاق مجذوب هنر معاصر غربی شده بودند.»
منبع: خانیزاد، شهریار. احسانی مؤید، فرزانه. کامران دیبا و معماری انسان دوستانه. تهران: نشر هنر معماری قرن، بهار ۱۳۹۳. ص.9.
نگاهی به آثار کامران دیبا بعد از چهل سال(قسمت اول)
نگاهی به آثار کامران دیبا بعد از چهل سال(قسمت دوم)
نگاهی به آثار کامران دیبا بعد از چهل سال(قسمت سوم)
معرفی کامران دیبا و پروژههایش
تاریخنگاری زندگی و آثار کامران دیبا