مـرگ تـدریــجـی هـویــت حـیـاتبـخــش
(روایتی از سرگذشت باغهای قصردشت شیراز)
مجتبی هوشنگیان شیرازی1
سینا کرمی راد2

معرفی
به نظر میرسد پیش از اینکه باغ را بستری الحاقی در جهت تلطیف فضای مجتمع (زیستی) شهر شیراز بنامیم، باید آن را عنصری برای خلق ساختار امروزی شهر در نظر بگیریم. در این نوشته سعی بر آن شده تا باغهای غیرحکومتی و غیررسمی شیراز و تاثیرات آن بر اکوسیستم شهر و همچنین فرصتها و تهدیدهای آن مورد بررسی قرار گیرد. باغهای مذکور تحت عنوان پهنهی باغهای قصردشت شناخته میشوند؛ قصردشت نام محلهای در غرب و شمال غرب شیراز است که البته با توسعه ی شیراز، هماکنون در بطن شهر واقع شده است. مساحت این منطقه حدود پنج درصد از کل وسعت شهر شیراز است، به لحاظ موقعیت جغرافیایی این باغات در مسیر ورودی باد غالب از شمال غرب به ناودیس شهر شیراز قرار گرفته و از سوی دیگر چون در ارتفاع بلندتری نسبت به جلگه شهر شیراز قرار دارد، در راستای تأمین رطوبت و تغییر خرداقلیم و همچنین بهعنوان تصفیهکنندهای قوی، نقش بسزایی دارند. به لحاظ فرهنگی و تاریخی نیز محله ی قصردشت، با پیشینهی بومیِ خود یکی از اصیلترین محلههای شیراز است. شرایط خرداقلیم در شهرها به طور کامل متأثر از موقعیت جغرافیایی و اقلیم محلی آن بوده، اما از سوی دیگر تحت تأثیر فعالیتهای انسانی و محیط مصنوع آن نیز است. خرداقلیم شهری از دو لایه در دو مقیاس شکل میگیرد: لایه ی مرزی هوا3 و لایه ی چتر شهری4. اقلیم محلی در لایه ی چتر شهری در فواصل کوتاه مابین ساختمانها و درختان تغییر میکند. لایه ی مرزی هوا همگن و ثابتتر از آن است که تحت تأثیر ویژگیهای شهری قرار گیرد؛ اما به هر حال تغییرات لایه ی چتر شهری در کل میتواند لایه ی مرزی را نیز تحت تأثیر قرار دهد (7). مجموعه باغات قصردشت با مساحت وسیع خود میتوانند بهعنوان یک لایه ی چتر شهری عمل کرده و اقلیم کلان شهر شیراز را بهبود ببخشند و از افزایش دمای جزیره ی گرمایی دربرگیرنده ی شیراز جلوگیری به عمل آورند.
متاسفانه، بافت باغات درون شهری شیراز، روز به روز بیشتر به ورطه ی نابودی کشیده میشود. نیمی از باغهای قصردشت شیراز در فاصله ی سالهای 1340 الی 1370 و به ویژه بعد از سال 1355 تخریب شده و زیر پوشش ساختوساز رفتهاند. به طوری که مساحت باغهای قصردشت از 3000 تا 3500 هکتار در یکصد سال گذشته به حدود 1400 هکتار رسیده است (3)، و همچنین در آخرین ارزیابی که توسط نویسندگان و به وسیله ی ماهواره ی لندست (1988 تا 2018) صورت پذیرفته، کاهش 20 درصد این محدوده را نشان میدهد که مساحت باغات به 1061 هکتار کاهش یافته است5.
در باب اهمیت باغات قصردشت در حیات این شهر، مهمترین شاهد عینی، تاثیر این پهنه بر نمودارهای میکروکلیمای شیراز است. بهطوریکه دمای محیط باغها در تابستان 3 تا 8 درجه کمتر از سایر نقاط شهر و رطوبت نسبی منطقه 20 تا 40 درصد بیشتر از سایر نقاط شیراز است (3). علت تاثیر مثبت باغها را در ابتدا میتوان در موقعیت استراتژیک اقلیمی این منطقه جستوجو کرد: اول اینکه تنگه ی جبلالدراک باعث کانالیزه شدن جریان باد میشود و تونل باد موجود باعث سرعت بیشتر باد و در نتیجه اثربخشی آن تا نواحی مرکزی و حتی جنوب شهر میشود. دوم اینکه باغات این منطقه، در پیشرسی جریان باد غالب قرار دارند و ارتفاع نسبی بیشتری نسبت به شهر دارند (3). مهمترین تأثیرات باغات قصردشت در محیط پیرامون خود اثر سبزینگی شهری میباشد، که این عامل با کاهش چشمگیر دمای هوا رابطه مستقیمی دارد. میزان و چگونگی استفاده از پوشش گیاهی سایتهای شهری اثرگذاری مستقیمی بر شکلگیری یا کاهش پدیدهی جزیره ی گرمایی (UHI) دارد، این پدیده منجر به ایجاد نوسانات هوایی و تغییر سطح درجه حرارت در مراکز شهری میشود (4).
متاسفانه تخریب روزافزون این منطقه، درمشاهدات عینی و عکسهای هوایی و حتی آمارهایی که از سازمانهای مربوطه روز به روز منتشر میشود ــ سازمان آتشنشانی و بخش صدور پروانههای شهرداری شیراز ــ بارز و معین است.
شرح قانون
برای بررسی چگونگی این تخریب، باید ابتدا قانونی که بناست جلوی این تخریب را بگیرد به دقت بررسی شود، قانونی که خود در سالهای اخیر بیشترین تأثیر را بر خشکاندنِ باغات قصردشت داشته است، چنانکه میتوان بهترین راههای دور زدن این قانون را در لابلای بندهای خود این قانون یافت، در سال 1377 طرح ساماندهی باغات قصردشت توسط مشاور ارائه گردید که در سال 1379 به تصویب شورای عالی شهرسازی و معماری ایران رسید و به سازمانهای اجرایی از جمله شهرداری شیراز ابلاغ شد. این طرح در زمان خود توانست مانع هجوم پرشتاب اقدامات تخریبی گردد اما به علت نداشتن نگاه مشارکتی و پایدار و بیتوجهی به مسائل معیشتی، فرهنگی و زیستی باغداران و همچنین در نظر نگرفتن یک متولی با اهرمهای نظارتی و اجرایی و عدم وجود نگاه سیستمی، از عملکردِ مناسبی برخوردار نبود. حال آنکه به نظر میرسد، نباید از طرحی که بیست سال پیش به علت استیصال در هجمه ی نابودی باغات و به دست مشاورین غیربومی و ظرف مدت یک سال تهیه شده است، انتظاری بیش از این داشت.
نکته دیگر آنکه حتی در صورتیکه طرح فوق را کارآمد بدانیم سوال اینجاست که آیا لزوم بازنگری طرح فوق بعد از بیست سال، آن هم در شرایطی که هر روز شاهد ناکارآمد بودن طرح و تغییر در معادلات ساختوساز و ارزشمند شدن اراضی شهری هستیم، هنوز برای مسئولان مشخص نشده است؟ طرح تفضیلی باغات قصردشت، باغات را به 5 گروه تقسیم میکند. گروه یک که در آن هرگونه تفکیک و هرگونه کاربری و ساختوساز را ممنوع اعلام مینماید و در اولویت تملک شهرداری شهر شیراز قرار دارد. مساحت باغات این گروه 766 هکتار است و شهرداری تاکنون 260 هکتار آن را به تملک خود درآورده است. اراضی پیرامون گروه یک به شرطی اجازه ی فعالیتهای گردشگری مییابند که 85 درصد از کل مالکیت باغ را به شهرداری انتقال دهند (البته در مورد کارآمدی قانون مذکور همین بس که تاکنون حتی یک مورد متقاضی برای این نوع تفکیک در چند سال گذشته به شهرداری مراجعه نکرده است) (6). گروه دو، حریم کمربندی که در آن هیچگونه ساختوسازی مجاز نیست و تنها میتواند بهعنوان معبر استفاده شود. گروه سه، بافت روستایی است و احداث بنای جدید در آن ممنوع است. گروه چهار، ساختوسازهای پراکنده را شامل میشود که نباید رشد و گسترش یابند و گروه پنج که شامل 312 هکتار از باغات و اراضی کمبازده هستند.
یکی از تبصرههای طرح تهیه شده به شهرداری اجازه میدهد با تغییر کاربری باغات این گروه عواید آن را در راستای تملک باغات گروه یک بکار بندد. در واقع به مالکین که ارزش زمین باغ خود را خیلی بیشتر از انتفاعات باغداری و کشاورزی (هیچ پیشنهاد دیگری به مالکین نشده است) میبینند، اجازه میدهد به هر طریق باغ خود را در این گروه قرار دهند تا بتوانند برای تغییر کاربری آن اقدام نمایند؛ این گروه در مسیر کریدور ورودی هوا به شهر واقع شده است.
آمارها نشان میدهد طی هفت سال گذشته از طریق همین قانون و با تصویب نهادهای دولتی و عمومی 241583 متر مربع از باغات در کمیسیون ماده پنج به کاربریهای مسکونی (44 درصد ) فضای سبز (32 درصد) و فرهنگی و مذهبی (1 درصد) تبدیل شده است (به نقل از صفحهی توییتر مهدی حاجتی نماینده ی مردم شیراز در شورای شهر). در واقع نه تنها در این مدت به مساحت باغات نیافزودیم و حتی بیش از یک درصد آن را به کاربریهای عمومی تبدیل نکردهایم، بلکه طبق طرح تفصیلی از تغییر کاربری آن به طرح جامع گردشگری هم هیچ خبری نیست.
بررسی قانون
اولین نکتهای که در این قانون طبق سیاستهای کلی دولت در سال 1379 دیده میشود این است که طرح برای حفظ باغات گروه یک، از ابتدا به حذف بخش خصوصی بهعنوان عامل تخریب باغات پناه میبرد و نقش مشارکتی و توسعهای بخش خصوصی در راستای بهرهوری و کسب درآمد جدید از باغات را به کل نادیده میگیرد، حتی در این طرح، ساختار گردشگری شهر شیراز، که به نوعی اولویت برنامه ی طرح تفضیلی است لحاظ نشده است. در حقیقت نتیجه ی اجرای این سیاست، تضاد بین منافع بخش خصوصی و بخش دولتی و عمومی است و همانطور که میبینیم روزانه در شوراهای حل اختلاف یا کمیسیونهای ماده صد یا دیوان عدالت اداری، مالکین باغات قصردشت به دنبال کسب آرای قضایی برای تبدیل این باغها به آپارتمان و یا تفکیک آنها هستند. توان بخش خصوصی برای تقویت و رونق بخشی به باغات نادیده گرفته شده است و طرح به صورت کاملاً منفعلانه و پیشگیرانه تهیه شده تا به مبارزه با سوداگری و تخریب باغات بپردازد. اما هیچ اقدام تقویتکنندهی مالکین و در نتیجه باغات در طرح دیده نمیشود.
دوم اینکه تملک باغات گروه یک توسط شهرداری کاملاً پراکنده و تصادفی و به خاطر شرایط خاص هر ملک و مالک آن اتفاق میافتد، جزیرههایی که با اقدامات پرهزینه و دشوار به تملک در میآیند و هیچ تأثیر مثبتی در توانمندسازی بافت کلی مجموعه ندارند. در واقع هر کجا که شهرداری توان تملک و یا تهاتر داشته باشد، بدون در نظر گرفتن یک طرح جامع برای آینده به تملک در میآید تا شاید در آیندهای نامعلوم دوباره برای اهداف مقتصدانه به بخش خصوصی واگذار شود.
سوم اینکه طرح، هیچ قانون آیندهنگرانهای برای این بافت تاریخی-میراثی ندارد؛ تجربهی تلخی که عمدتاً شهرها در قبال بافت فرسوده و یا بافتهای تاریخی دارند. در مورد این نکته توجه را به بررسی دفترچه ی ضوابط طرح ساماندهی باغات قصردشت جلب مینماییم، در این دفترچهی 37 صفحهای، تنها 3 صفحه به معرفی و تعاریف قوانین گروهبندی باغها و مابقی به ضوابط ساختوساز بعد از تخریب اختصاص داده شده است. در واقع 85 درصد از مفاد این دفترچه که در ستاد آبادگری باغات تدوین شده است، با فرض بر اینکه پس از تخریب باغات، چگونه باید ساختوساز صورت بگیرد، پرداخته شده است (و کلمه آبادگری در این ترکیب وصفی با مفاد این دفترچه سازگاری کافی ندارد). شاید اگر مالکین باغات قصردشت را در طرحهای مذکور بهعنوان بازویی عملی برای حفظ و توسعه ی این باغات در نظر بگیریم و سعی بر حذف این گروه بهعنوان میراثداران اصلی قصردشت نداشته باشیم، این مجموعه به بهترین شکل بتواند به نیازهای اقلیمی و گردشگری منطقه پاسخگویی مناسب داشته باشد.
چهارم، برای اینکه بتوان با توجه به گسترش شهر، محوطه ی باغات را افزایش داد، باید سعی در آبادسازی باغات گروه پنج، که اکنون زمینهای عمدتاً بایر هستند، داشت نه اینکه از محل تغییر کاربری آنها، به فکر یک منبع درآمد برای عمومیسازی باغات گروه یک بود.
با توجه به آنچه در این گزارش از باغات قصردشت شیراز گفته شد، به نظر میرسد نهادهای مسئول، بیست سال پس از تصویب طرح باید برای حفظ پهنه ی باغات قصردشت در تلاش باشند. این امر با توانمندسازی این باغات و تلاش برای توسعهی نظاممند آنها میسر خواهد شد. شاید این نکته غیر قابل باور باشد که در طی جلسهای که در مهرماه سال 1396 برگزار گردید، طرح تغییر کاربری یازده باغ گروه 5 به رأی گذاشته شده که با اکثریت آراء و حمایت قاطعانه استاندار وقت به تصویب نرسیده است. درحالیکه متاسفانه همان طرح در اسفند همان سال توسط شورای برنامهریزی استان تصویب گردید. نکته اینجاست که مطرح شدن چنین پیشنهاداتی از جانب مسئولانی که داعیه دلسوزی شهر شیراز را دارند تا چه حد بر پایه ی خدمت به شیراز و مردم آن است و همچنین چه اتفاقی افتاده که تنها ۱۲۶ روز پس از ارائه ی طرح اولیه، شورای برنامهریزی با آن موافقت نمود؟ در واقع مردم به جای اینکه از دلالان زمین هراس داشته باشند و بخواهند برای حراست آن، به سازمانهای متولی پناه ببرند، باید از طرحهای کارشناسی نشده و رایزنیهایی بهراسند که سالهاست تبرها را برای قصردشت تیز کرده است. آیا مسئولانی که میگویند این دسته از باغات بایر و قابل احیا نیست و نسخهی تغییر کاربری را برای این فضاها تجویز میکنند، از نقش زیستمحیطی حتی یک درخت در شهر آگاهند؟ از تلاشهای مشابه در کلانشهرهای جهان برای حفظ فضای سبز شهری آگاهند؟ چگونه است که مردم در دهههای قبل زمینهای خالی را در شیراز به باغ تبدیل کردهاند اما امروز نمیشود باغات تخریب شده را احیا کرد؟ مسلماً آیندگان از تک تک ما خواهند پرسید نقش این قبیل آگاهیها در مدیریت شهری چه اندازه بوده است؟
بررسی آمارها حاکی از آن است که 45 درصد از باغ های شیراز از سال 1990 تا 2009 تخریب شده است. درحالیکه میزان رشد مناطق دارای ساختوساز شهری با افزایش 37 درصدی روبه رو بوده است (5). مسلماً این آمارها نشان میدهند که الگوی بهینه زیستی و در نتیجه برنامهریزی درست برای رشد، توسعه و درنهایت صیانت از این باغها وجود ندارد. شاید شهرداری شیراز، پیش از هرچیز باید با تکیه بر نهادهای علمی و دانشگاهی پاسخگوی بسیاری از سوالات حیاتی باشد و در پی آن نخست به پیشبینی اثرات این توسعه ی افسارگسیخته ی محیطزیست شهری و سپس به پیشبینی میزان توسعه ی باغات بپردازد (5). برای تمام کارشناسان آشکار است که به علت محصورسازی شهر در اثر ناهمواریها، شهر ساختاری خطی به خود گرفته و جهت فعلی گسترش آن و عدم توجه به توزیع متعادل و متوازن کاربریها و فقدان دیدگاه علمی و منطقی در طرح های کلان به نتیجهای جز مسدود شدن کریدور ورودی هوا و یا تخریب باغ ها نخواهد انجامید.
فرایند تغییرات اقلیمی در بلندمدت می تواند منجر به کاهش حضور افراد در فضاهای باز و پناه بردن به فضای بسته، خصوصاً در اقلیم گرم و خشک شیراز گردد. این مسئله موجب کاهش سلامت روانی افراد، و همچنین میزان مصرف انرژی را در ساختمانها به دلیل استفاده ی طولانی مدت از فضای بسته بالا میبرد. بنابراین با تخریب این سرمایههای ملی علاوه بر از دست دادن جامعهای سالم، به دنبال آن افزایش مصارف انرژی را در پی خواهد داشت (7). به نظر میرسد سادهترین و در دسترسترین پیشنهاد برای باغها ـ تازه در صورت عملی شدن ـ تبدیل محوطه ی آنها به گذرهای سنتی و گردشگری باشد و پیشنهاداتی که میتواند باغهای قصردشت را از این حالت انفعال و تخریب باز دارد اعتماد به مردم بومی و بخش خصوصی و توانمندسازی و احیا بافت فرهنگی و اجتماعی منطقه خواهد بود. امید بر آن است که این منطقه بهعنوان میراثی گرانبها از این مرز و بوم به ثبت ملی برسد و قوانینی نظاممند با پشتوانه ی علمی نه در برابر تخریب بلکه در جهت تقویت بافت تصویب گردد. همچنین با حضور مردم در تصمیمگیریهای کلان، به مبارزه با تخریب باغات قصردشت، این پهن دشت بیدفاع، جامه عمل پوشانیده شود.
1. کارشناسی ارشد معماری دانشگاه آزاد شیراز ( m.hooshangian@gmail.com )
2. کارشناسی ارشد معماری دانشگاه شیراز (sina.karamirad@shirazu.ac.ir)
3. Urban Boundary Layer
4. Urban Canopy Layer
5. محدوده مورد بررسی از جنوب به بلوار زرگری و از شمال به بلوار معالی آباد و از سمت غرب به بلوار زرهی و فرهنگ شهر و از شرق به کوه چمران منتهی میشود، که مساحت تحت بررسی شامل 2305 هکتار میباشد.
____________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________
منابع
1- شیبانی، مهدی. پروین، حسین. فرنوش، فهیمه.1396، شهرباغ، ساختار شهری شیراز قدیم، فصلنامه هنر و تمدن شرق، سال پنجم، شماره شانزدهم، 40-33.
2- منصوری سیدامیر, عرب سلغار ندا. 1394. سیر تحول رابطه ی ساختاری باغ و شهر در سازمان فضایی شیراز از سده ی چهارم تا دوازدهم هجری قمری، دوفصلنامه ی مطالعات معماری ایران، شماره 8، 20-5.
3- اردشیری, ماندانا, اسدی كنی. غزاله, لطفی, حیدر. 1388، نظری بر امکان سنجی توسعه ی نظاممند مجموعه باغهای قصردشت شیراز. همایش ملی انسان، محیط زیست و توسعه ی پایدار.
4- کرمیراد، سینا؛ علیآبادی، محمد؛ حبیبی، امین؛ و وکیلینژاد، رزا، 1396، سنجش میزان تأثیر پوشش گیاهی بر شرایط آسایش حرارتی بیرونی عابران پیاده (مورد پژوهی: مجتمع مسكونی گلدشت شیراز)، انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران، دوره ی 8، شمارهی 14، ص: 185-196.
5- روستا زهرا, منوری سیدمسعود، درویشی مهدی, فلاحتی فاطمه, مروتی مریم. 1392، ارزیابی روند توسعه ی فیزیکی شهر شیراز و تاثیر شرایط فیزیوگرافیک بر روی روند تغییرات کاربری اراضی، جغرافیا و برنامهریزی محیطی، دوره ی 24، شماره 1، 200-183.
6- میرزایی، فرزاد. کریمپور، مرجان.1391، آسیبشناسی طرح ساماندهی باغات قصردشت شیراز و ضوابط و مقرارت آن، دومین کنفرانس برنامهریزی و مدیریت محیط زیست، تهران
7- کرمی راد, سینا, بنازاده، زارعی, هانی، قزلباش. (2019). ارزیابی و تحلیل آسایش حرارتی در حیاط خانههای تاریخی شهر شیراز در دوره ی قاجاریه. پژوهشهای باستان شناسی ایران, 9(20)، 202-183.