مجتمع مسکونی باغ ونک، اثر رضا حبیب زاده٬ آرزو خلیلی، گروه معماری متا فور

معماری پیکره شهری تهران – یک تجربه
سالهاست که از بحران معماری در ایران و تهران صحبت می کنیم. قطعا در این سالها تک بناهای خاص در کشور ساخته شدهاند که تعدادی از آنها هم مورد توجه کارشناسان معماری قرارگرفتهاند اما کمتر ذهنیت عمومی را نسبت به معماری٬ خصوصا معماری مسکونی٬ تغییر دادهاند. دلیل اینکه این بحران همچنان ادامه دارد و گسترش مییابد این است که فاجعه معماری ما نه در تک بنا های خاص بلکه در معماری پیکره شهری ماست٬ عمده بنا هایی که هرسال درکوچهها و خیابانهای شهر ساخته میشوند و چهره اصلی شهر را میسازند. در این بناها٬ به دلایلی که به آن خواهیم پرداخت٬ کمتر خلاقیت معماران جلوه میکند و به همین دلیل کمتر مورد توجه جامعه حرفهای معماری قرار میگیرند.خصلت اصلی معماری پیکره شهری تهران تامین نفع مالی حداکثری سازندگان با رویکرد غیرخلاقانه به ضوابط ساختمان سازی است. بر خلاف تکبناهای خاص که موضوع اصلی در آنها معماری است. با توجه به آنکه ارگان خاصی به کیفیت معماری پیکره شهری توجهی ندارد انتظار تشویق و حتی ترویج نمونههای با کیفیت٬ بیهوده به نظر میرسد.
تغییراتی که در معماری پیکره شهری ما اتفاق میافتد عمدتا به نما و تنوع مصالح محدود میشود.بدین معنی که بنا از نظر فضا تغییر چندانی نمیکند ولی در پوسته رو به خیابان و نه حتی همه نماها٬ گاهی سیمانی میشود٬ گاهی سنگی با تزئینات فراوان و بعضی اوقات آلومینیومی و زمانی آجری و اخیرا چوبی. البته خلاقیتهایی هم ممکن است در نما و در کنار هم گذاشتن مصالح اتفاق بیفتد٬ نما دارای بازی حجمی شود و یا منعطف گردد٬ مانند کرکرههای چوبی که باز و بسته میشوند. در این میان از یک منظر مصالح طبیعی مانند آجر و چوب به طبیعت آدمی نزدیکتر است و بناهای ما را دلنشینتر میکند اما حتی بنایی که نمای آجری دارد تا پایان سفتکاری تفاوتی با بنای با نمای چوبی یا آلومینیومی یا سیمانکاری یا سنگی ندارد و آجر تنها به عنوان یک پوسته به آن اضافه میشود.
این موضوع دلایل متعدد و به هم پیوستهای دارد که به تعدادی از آنها اشاره میکنیم.یک دلیل این است که عمده معماری پیکره شهری ما را بناهای مسکونی تشکیل میدهد و خلاقیت در معماری مسکونی مشکل و نادر است چون مسکن با عادات مردم سر و کار دارد و بر هم زدن این عادتها و انجام دادن تجربههای جدید کار سختی است و بیشتر تجربه و پختگی معمار را میطلبد تا صرفا حس نوجویی او را.
دلیل دیگر این است که این بناها را کسانی میسازند که قصدشان فروش است و نه استفاده شخصی. این افراد که عموما تحصیلات مرتبط با ساختمان ندارند ٬در ساختوساز ما دارای قدرت زیادی هستند و معماری برای آنها کالایی است که باید از فروش آن حداکثر سود را برد. بنابراین مهمترین مسئله برای سازندگان اصلی شهر ما منفعت شخصی است و نه کیفیت معماری. بهترین این افراد کسانی هستند که لااقل به این نتیجه رسیدهاند که چنانچه بهتر بسازند بیشتر سود میکنند.
دلیل دیگر ضوابط ساخت و ساز شهری است٬ بطور قطع شهرداری در بحران معماری شهری ما نقش بسزایی دارد. بعنوان مثال قوانین شهرداری در تقابل با فضای مشاعات و عمومی و همینطور فضای نیمهباز خصوصی است. متراژ فضای مشاع در این ضوابط جزو تراکم محسوب میشود بنابراین بدیهی است که سازندگانی که قصد فروش بیشترین متراژ بنا را دارند برای دستیابی به منفعت بیشتر از مشاعات کم میکنند. این مطلب در مورد تراسها و فضاهای نیمه باز که درصدی از متراژ آنها جزو تراکم محسوب میشود نیز صادق است. میزان مجاز قابل ساخت در هر طبقه آنچنان به سطح اشغال نزدیک است که اگر معمار مساحتی را به تراسها و فضاهای نیمهباز خصوصی اختصاص دهد نمیتواند تراکم مجاز را تامین کند. بنابراین معمار مجبور است برای حفظ منافع مالک سطوح نیمه باز را به حداقل برساند.
نمونهای دیگر از این دست سازمان فضای سبز شهری است که به درختان به عنوان منبع درآمد مینگرد و مالکین را به ازای درختانی که قطع میشوند ٬جریمه نقدی میکند.این رویکرد و نحوه اجرای این قانون سبب شده است که صاحبان زمین قبل از گرفتن مجوز ساخت ٬درختان سبز زمین را خشک کنند تا جریمه کمتری پرداخت نمایند و این موضوع تقریبا تبدیل به فرهنگ ساخت و ساز ما شده است. معمارانی که بخواهند درختان سبز زمین را حفظ کنند و بر اساس آن فضاها را شکل دهند نه تنها هیچگونه حمایتی از این سازمان نمیشوند بلکه باید یک تنه در مقابل فرهنگ خشکاندن درختان که به همه دست اندر کاران ساخت و ساز حتی کارگران نیز سرایت کرده است٬ مقابله کنند.
از این قوانین ساخت و ساز شهری که در تعارض با فضای زیست با کیفیت قراردارد بسیار است. کافیست بر آنچه ذکر شد اضافه کنیم برخورد مامورین کنترل نقشه در مواجهه با طرحی نامتعارف و رفتار تحقیر آمیز آنها و موانعی که برای تصویب طرح ایجاد میکنند. شهرداری به جای آنکه به عنوان کنترل کننده ساخت و ساز شهر٬ مشوق طرحهای خلاقانه باشد آنقدر در تصویب این طرحها سنگ اندازی میکند که معمولا کمتر سازندهای حاضر است سختی این مسیر را تحمل کند. در نتیجه چنین برخوردی طرحهای آماده که ضوابط در آنها به پیشپا افتادهترین وجهی رعایت شده است٬ در نظر سازندگان مقبولتر است.
البته دلایل متعدد دیگری وجود دارد که در پیوستگی با هم زمینهساز مشکلات معماری پیکره شهری ما هستند که بررسی آن مجال دیگری میطلبد.
در این میان معمارانی هستند که هرچند کمتر مورد توجه مجلات و مسابقات قرار میگیرند اما بر چهره شهر بسیار تاثیرگذارند. این دسته از معماران که بیشتر در مناطق متمول شهری کار میکنند٬در قالب نوعی زیبایی شناسی اماراتی ٬ساختمانهایی لوکس تر و با تجهیزات گرانقیمتتر با نماهای سنگی پر از تزیینات –یادآور گچبریهای قدیم-و البته با کیفیت اجرا میکنند. تعداد انگشت شماری از معماران نیز با انتخاب باسلیقه مصالح طبیعی و جزییات دقیق٬ گرچه ساختمانها را معمارانهتر میکنند ولی هنوز فضا محجور میماند و به یک کلاژ هنرمندانه مصالح بسنده میشود. معماری متوسط شهری هم٬ که سرمایه کمتری برای ساخت آن صرف میشود٬ کاریکاتوری است از این بناهای متمول با ظاهری متظاهرانه ولی با سهلانگاری و بدون دقت و کیفیت در اجرا.
مجتمع مسکونی باغ ونک* متعلق به معماری متوسط شهری است اما ضمن پذیرش ضوابط ساخت و ساز کشور و تامین منافع مالک کوشش شده است تا برای فراتر رفتن از پرداخت صرف به نما و کیفیت بخشی به فضای زیست و همسایگیها و فضاهای عمومی ٬راه حلهایی ارایه شود.
زمین این مجتمع٬ باغی قدیمی تقریبا خشکانده شده٬ متعلق به کدخدای ده ونک بود.میزان مجاز ساخت ٤٥٪ مساحت زمین در ٥ طبقه مسکونی بود.ایده اصلی پروژه بر مبنای ایجاد حس خانه-باغ شکل گرفت.ما تصمیم گرفتیم تعدادی از درختان قدیمی باغ ٬ حتی تعدادی از درختان خشک شده را حفظ کنیم و خانهها را دور این درختان و حول یک حیاط مرکزی بچینیم.خانهها از هم جدا شدند بطوریکه هرکدام از آنها از ٣ و یا ٤ وجه خود امکان نورگیری و تهویه دارند.این خصوصیات بعلاوه گوناگونی فضا و پلان خانهها-از ٦٠ تا ٢٠٠ مترمربع-همگی با هدف ایجاد یک محله کوچک طراحی شدهاند.
با ایجاد سه استراکچر مجزا با داربست چوبی در جلوی نما برای هر خانه یک حیاط معلق در نظر گرفته شد که جایی است برای پرورش گیاهان و پرندگان با مجسمههای کبوتر ٬ که نگهداری از آنها در محله قدیمی ده ونک بسیار مرسوم بوده است.این عوامل بعلاوه سرشاخههای درختان خشک باغ قدیمی که در حیاطها گذاشته شد و همچنین گیاهان بالا رونده بومی منطقه به هدف باززنده سازی خاطره باغهای قدیمی ده ونک بکار گرفته شدند.سطح این حیاطها به جای مصالح بنایی با صفحات فلزی سوراخدار پر از سنگریزه ساخته شدهاند تا از نظر ضوابط شهرداری جزو تراکم محسوب نشوند.
بخشی از درختان خشک زمین پس از فرآوری با مواد نگهدارنده به مجتمع بازگردانده شد و از آنها در حیاط میانی و حتی در داخل خانهها استفاده شد. این درختان گذشته از زیبایی مجسمهوار خود ما را به تفکر دعوت میکنند.
با جابجایی خانهها در طبقات علاوه بر اینکه حفرههایی در بنا بوجود آمد که به تهویه طبیعی فضاها کمک میکند٬ حیاطهایی برای تعدادی از خانهها ایجاد شد که به دلیل ارتفاع سقف بیش از ٦ متر٬ جزو متراژ مجاز ساخت٬ محسوب نمیشوند. با استفاده از همین ضابطه فضاهای سبز و فضاهای همسایگی متنوعی در هر طبقه از ساختمان طراحی شد.
تعدادی از پنجرهها با برجسته شدن در نما و ترکیب شدن با نیمکت ٬ خرده فضاهایی چوبی برای بهبود کیفیت فضاهای کوچک داخلی را فراهم ساختهاند.
نمای ساختمان در هر ٨ وجه- ٤وجه داخلی و٤ وجه خارجی- جلوه صادق بیرونی فضاهای داخلی٬ باغچهها و حیاطهاست و نه صرفا پوششی منفک از آنچه در داخل اتفاق میافتد.
بطور خلاصه تجربه مذکور برای ما از جهت توجه به مفهوم سکونت٬ ارتباط همسایگی و رابطه با طبیعت با هدف ارتقا کیفیت “معماری متوسط پیکره شهری”حایز اهمیت است.
*این پروژه در فستیوال جهانی معماری سال ٢٠١٠( WAF )در بارسلونا در بخش مجتمع های مسکونی جزو منتخبین قرار گرفت.
معماری معاصر ایران: مسکونی
______________________________
نام پروژه: مجتمع مسکونی باغ ونک
طراحی: گروه معماری متا فور
محل اجرا: میدان ده ونک٬ ابتدای خیابان شرافتی٬ پلاک ٢٩
کارفرما: ابراهیم موسوی
طراحان: رضا حبیب زاده٬ آرزو خلیلی
همکارطراحی: نوگل زربافیان
سازه: بالسامو محمودیان
تاسیسات: فرشادعظیمی
اجرا: گروه معماری متافور
تاریخ شروع: بهار ٨٦
تاریخ اتمام: بهار ٨٩
مساحت زمین: ١٤٠٠مترمربع
زیربنا: ٤٥٠٠ مترمربع
ایمیل: rhmetaphor@yahoo.com
info@rhabibzadeh.com
سایت: www.rhabibzadeh.com