نمونه‌های موفق مسکن اجتماعی گسترش‌پذیــــر، رکسانا خانی‌زاد
مسکن قابل توسعه و تغییر در ایران، 2020 (1399) خانه- دوچار، شیراز معماران: اشکان قشقایی، سمانه متقی‌پیشه و پویا رنجبر

طراحی مسکن اجتماعی با رویکرد گسترش‌پذیری
رکسانا خانی‌زاد

1- مقدمه
مسکن یکی از اساسی‌ترین نیازهای انسان است که همواره و در طول تاریخ از غارهای انسان‌های اولیه تا آسمان خراش‌‌های امروزی، نمود پیشرفت‌ فرهنگ و تمدن انسان بوده است. مسکن نسبت به سایر کالاها به دلایلی مانند غیرقابل جایگزین بودن، سرمایه‌ای بودن، بادوام و پرهزینه و غیرمنقول بودن، عامل عمده نابرابری و در عین حال همبستگی اجتماعی است (Gallent and Robinson 2011:298). مسکن بیشتر از آنکه یک سقف بالای سر باشد، نقش مهمی در حل سایر مشکلاتی که خانواده‌های کم‌درآمد با آن روبه‌رو هستند دارد، چرا که مکانی که در آن خانوارهای کم‌درآمد زندگی می‌کنند نه تنها بر کیفیت زندگی‌شان تاثیرگذار است بلکه بر دسترسی آنها به فرصت‌های اجتماعی-اقتصادی مانند دسترسی به شغل مناسب و آموزش باکیفیت موثر است (باقرزاده، 1397).
اما امروزه بحران مسکن این نیاز اساسی انسان‌ها را با چالش روبرو ساخته است. شولتز معتقد است خانه خود زندگی بوده در حالیکه بنای عمومی تصویر زندگی و خانه بخشی از هویت فرد است (نوربرگ شولتز، 1392).
مفهوم مسکن اجتماعی که بعضا با عناوین دیگری چون مسکن دولتی، عمومی یا مسکن قابل استطاعت هم شناخته می‌شود (Lund, 2011)، در کشورهای صنعتی شده‌ی اروپایی در ابتدای قرن بیستم ظهور کرد و رشد نمود (Lund, 2011). مشکل مسکن در ایران قبل از دهه‌ی 1330 چندان مسئله‌ساز نبوده است اما پس از دهه‌ی 1330 به علت روند چرخش اقتصاد در جهت گسترش صنایع مونتاژ و سیاست‌هایی که منجر به تشویق مهاجرت روستائیان و رشـد فزاینده‌ی کلانشهرها شد، مسایل و مشکلات جدی از جمله گسترش زاغه‌ها در درون و حاشیه‌ی شهرها، افزایش تراکم، کمبود کمی و کیفـی واحدهای مسکونی و امثال آن در این گونه شهرها شد (قنبری و ظاهری؛ 1389).
در سال‌های اخیر در ایران به تبع کشورهای خارجی فعالیت‌هایی برای ساخت مسکنی مناسب برای افراد کم درآمد صورت گرفته است. اصطلاح مسکن اجتماعی به روش‌های مختلفی تعریف می‌شود و به شکل‌های گوناگونی استفاده می‌شود؛ برخی منابع مسکن اجتماعی را «خانه‌سازی مستقیم توسط دولت برای فقرا» و برخی دیگر «هرگونه دخالت دولت‌ها که منجر به کاهش قیمت‌های بازار به منظور افزایش قابلیت و توانایی خانه‌دار شدن اقشار مختلف» می‌دانند. مسکن اجتماعی از دیدگاه سیاستگذاران مسکن در ایران، به این صورت تعریف شده است: مسکن اجتماعی به واحدهایی اطلاق می‌شود که سطح زیربنای مفید آنها تا 50 مترمربع بوده و به صورت انبوه ساخته می‌شوند. این واحدها به صورت اجاره یا اجاره به شرط تملیک در اختیار بهره‌برداران قرار می‌گیرد. تفاوت این نوع مسکن با مسکن آزاد و حمایتی در این است که اولا این واحدها خاص مراکز شهری است ثانیا به صورت انبوه ساخته شده و ثالثا این واحدها با دخالت و مشارکت دولت ساخته می‌شوند. یعنی سازندگان این واحدها علاوه بر دریافت تسهیلات بانکی و مالی به میزان 85 درصد کل هزینه ساخت، از طریق ادارات کل مسکن و شهرسازی زمین به قیمت ارزان در اختیار آنان گذاشته می‌شده است (هاشمی و همکاران).
اما بررسی این بناها طبق سه شاخص سنجش مسکن که عبارتند از شاخص کمی، شاخص کیفی و شاخص‌ اقتصادی نشان می‌دهد که فضای مناسبی برای زندگی نیستند، همچنین زلزله کرمانشاه و تلفات ناشی از آن شاهدی بر این مدعا است. عمده‌ترین فرصت سیاست مسکن مهر را می‌توان در بهره‌مند شدن از زمین آن هم به قیمت بسیار ناچیز قلمداد کرد، اما نباید از یاد برد که تامین زیرساخت‌ها و خدمات شهری هزینه‌بر است و می‌تواند فرصت‌های ناشی از این سیاست‌ها را بپوشاند (مرادی ناصرخانی و ذاکر حقیقی ؛ 1392).
همچنین برای کاهش هزینه‌ها تا مسکن قابل دستیابی برای افراد کم درآمد باشند استفاده از مواد و مصالح نامرغوب و کمک نگرفتن از افراد متخصص در این زمینه امری رایج گردید؛ موردی که مستقیما بر کیفیت و کمیت فضاها تاثیرگذار است. در تحقیق حال حاضر، محققان به بررسی قوانین، ضوابط و فعالیت‌های صورت گرفته در حوزه‌ی مسکن اجتماعی در داخل و خارج از کشور پرداخته تا تفاوت‌های تاثیرگذار بر شاخص‌های ارزیابی مسکن اجتماعی را دریابیم و آنها را در داخل کشور به کار گرفته و به الگوی مسکنی مناسب دست یابیم.

بیان مسئله
در این پژوهش به این مهم پرداخته شده است که با توجه به شرایط اقتصادی: کمترین مساحت مبنا کدام است؟ مسکن اجتماعی در چند طبقه باید ساخته شود؟ در چه بازه‌ی زمای چه فضاهایی باید افزوده شود؟ و بر اساس پاسخ سوالات قبل، الگوی مناسب کدام است؟
نحوه‌ی تامین مسکن برای قشر کم‌درآمد همواره از مهم‌ترین مسائل برای دولت‌ها بوده است و راهکارهای متفاوتی از جمله ساخت مسکن با تخصیص سوبسید به متقاضیان، اجاره‌‌ی مسکن به قشر کم‌درآمد با قیمیتی پایین‌تر از قیمت بازار مسکن و… برای حل این مشکل به کار گرفته‌ شده است. در ایران نیز در پی حل این مشکن طرحی به نام «مسکن مهر» شکل گرفت که طی شرایطی با قیمتی کمتر از وضع موجود به قشر کم‌درآمد فروخته می‌شد. اما این ارزانی ناشی از سیاست‌هایی تبیین شده توسط متخصصین امر نبود بلکه به دلیل استفاده از مصالح بی‌کیفیت، ساخت و ساز در محیط‌هایی فاقد زیرساخت‌های مورد نیاز و خرید زمین‌هایی بدون ارزش در اطراف شهرها بوده است. استفاده از مصالح بی‌کیفیت، عدم استفاده از عایق صوتی و ساخت فضاهایی بی‌روح که عامه‌ی مردم از آن با عنوان «قوطی کبریت» یاد می‌کنند آسایش مورد نیاز برای زندگی در این خانه‌ها را از بین برده و ساخت و ساز در زمین‌هایی بی‌ارزش باعث شده است که در طی زمان این خانه‌ها ارزش چندانی پیدا نکنند و در صورت فروش واحد، مبلغی که ساکنان به دست می‌آورند برای خرید مسکن در منطقه‌ای بهتر کافی نخواهد بود. باید توجه داشت که تمامی این مشکلات در شرایط عادی بروز می‌نماید و فاجعه با حوادث طبیعی رخ می‌نماید.
پس از زلزله‌ی سرپل ‌زهاب و فروریختن دیوارها و نمایان شدن سازه‌ی مسکن مهر، شاهد آن بودیم که حتی به سازه‌ی بنا توجهی نشده و عدم استفاده از وال‌پست باعث گردیده که دیوارها فروریخته و بسیاری از خانواده‌هایی که تا پیش از آن دارای خانه و زندگی آبرومندانه‌ای بودند مجبور شوند روزهای سرد زمستان غرب کشور را در چادر به سر برند. البته خوشبختانه، طبق قوانین جدید ساخت و ساز، اصلاحاتی در روند طراحی سازه‌های آپارتمان‌ها و مجتمع­‌ها جهت مقاوم سازی به تصویب رسیده است.
همه می‌دانیم مسکن یکی از سه نیاز اساسی بشر است و تامین آن در کشوری بدون ثبات اقتصادی برای قشر کم‌درآمد چالشی جدی به شمار می‌رود و همانطور که پیشتر گفته شد طرحی که دولت برای مسکن اجتماعی در نظر گرفته است با اینکه باعث خانه‌دار شدن گروهی از جامعه می‌شود اما دارای نواقص بسیاری است که زندگی را برای ساکنان آن دشوار نموده است. حال در این پژوهش به مسائل اساسی و مشکلات عمده‌ی این طرح پرداخته خواهد شد و سعی می‌شود به این پرسش جواب داده شود که چطور می‌توان با حفظ کیفیت، مسکنی ارزان برای قشر کم ‌درآمد فراهم نمود.

اهمیت پژوهش
با توجه به افزایش هزینه‌ها و سخت شدن شرایط برای بسیاری از هموطنان، مشکل مسکن در حال حاضر بسیار جدی‌تر از گذشته است و حدود 70 درصد از جوانان توانایی خرید مسکن را ندارند. با توجه به اینکه یکی از وظایف دولت‌ها تامین مسکن برای افراد جامعه است، باید هرچه زودتر با تمهیداتی نو و کارا به فراهم نمودن مسکن مناسب برای افراد کم‌ درآمد پرداخت چرا که کارهایی که پیشتر صورت گرفته بی‌کیفیت بوده و شرایط مناسبی را برای زندگی دارا نمی‌باشند.

اهداف پژوهش
هدف از این پژوهش، ارائه‌ی الگویی استاندارد و واقعی برای مسکن اجتماعی گسترش‌پذیر و قابل تغییر برای قشر کم‌درآمد در زمینی واقعی می‌باشد. با توجه به اقتصاد بی‌ثبات ایران، بسیاری از خانوارها قادر به تهیه‌ی مسکن مناسب نیستند و حتی در صورت داشتن مسکن، با گذشت زمان و احتیاج به فضایی بیشتر، امکان خرید خانه‌ای بزرگ‌تر وجود ندارد. همچنین با توجه به انبوه‌سازی مسکن اجتماعی و پلان تیپ مورد استفاده، این خانه‌ها برای تمام خانواده‌ها و نیازهایشان مناسب نیستند. بنابراین طراحی مسکنی قابل تغییر، متناسب با خواسته‌های ساکنان می‌تواند خانه‌های باکیفیت‌تر و کاراتر فراهم نماید.
سوالات پژوهش
1-تجربه‌های جهانی چگونه توانسته با حفظ کیفیت، مسکن ارزان قیمت فراهم نماید؟
2-با چه الگوی معماری، امکان گسترش‌پذیری واحدهای مسکونی حمایتی در سطح افق و در ارتفاع در طول بیست سال فراهم می‌شود؟

پیشینه‌ی پژوهش
در آسیا دولت‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که مسکن اجتماعی نقش مهمی را در فرآیند شهرسازی و شهرنشینی بازی می‌کند. در همین راستا در سال‌های اخیر برنامه‌ی مسکن اجتماعی چین به سرعت در حال گسترش قرار گرفت به شکلی که در ابتدای سال 2011، نخست وزیر چین اعلام کرد که دولت چین متعهد به ساخت 36 میلیون واحد مسکن اجتماعی در طول دوازدهمین برنامه‌ی پنج‌ساله مصادف با سال‌های 2011 تا 2015 می‌باشد (باقرزاده صبا، 1397).
لی در سال 1999 در مقاله‌ای به عوامل موثر بر هر دو سطح فیزیکی و اجتماعی موثر بر رضایت مسکونی در میان ساکنان منطقه‌ی مسکونی انتخاب شده در هنگ کنگ پرداخته و بر روی داده‌ها نیز تحلیل رگرسیون چندگانه انجام داده است. این تحقیق، مقایسه‌ای نیز در مورد عوامل درک نارضایتی در میان ساکنان مسکن دولتی و خصوصی انجام داده و پیشنهاد داده که پوشش سیستماتیک وسیع‌تری از موضوع باید از طریق تحقیق و تشخیص فرایند ارزیابی ساختمان در هنگ کنگ انجام شود.
در مقاله‌ای با عنوان «تفاوت نظام مسکن در کشورهای در حال توسعه با تجارب اروپایی» محقق بر اساس تفاوت‌های اساسی میان نظام مسکن در کشورهای درحال توسعه با آنچه در اروپا شکل گرفته، مفاهیم متفاوت مسکن اجتماعی را بررسی کرده است و تاکید دارد به رغم تضادهایی که ممکن است در این مفاهیم مشاهده شود، اگر سیاست‌های مسکن اجتماعی با توجه به این تضادهای مفهومی در دستور کار قرار بگیرد، می‌تواند تغییرات اساسی را در نظام های مسکن این کشورها به وجود آورد. بر این اساس مسکن اجتماعی حتی می تواند نقش مهمی در مبارزه با فقر، افزایش استطاعت پذیری مسکن در اقشار میانه و رفع معضلات شهری ایفا کند (وزیری‌زاده، 1396)
در مقاله‌ای با «عنوان مدلسازی و تبیین رضایتمندی از ابعاد اجتماعی و کالبدی مسکن مهر» عنوان شده است که تعامل با همسایگان با بار عاملی 89 درصد در بین ساکنان مجتمع‌ها مهم‌تر و پراهمیت‌تر از سایر عامل‌ها می‌باشد، همچنین امنیت و اعتماد در بین ساکنین بالاتر از حد متوسط است. وجود اعتماد بیشتر در بین ساکنین و امنیت در محیط مسکونی زمینه‌ی تعامل بیشتری با همسایگان فراهم می‌کند. در ادامه با توجه به کمبود امکانات و وابستگی به مرکز شهر جهت رفع نیازهای ضروری ساکنین و همچنین موقعیت مکانی دور از مرکز شهر در این پژوهش به بررسی عامل دسترسی پرداخته شده است که طی آزمون فرضیه‌ی عامل دسترسی بیشترین اهمیت را دارا بوده است. (سلمی کیانی و همکاران، 1398).
در پژوهشی با عنوان «کاوش پایداری اجتماعی: یادگیری از دیدگاه‌ها در توسعه‌ی شهری و شرکت‌ها و محصولات» نتیجه‌گیری شده است که پایداری اجتماعی در واقع مجموعه‌ای از شاخص‌هایی، همچون دسترسی (اشتغال، فضای باز، خدمات محلی)، سرمایه‌ی اجتماعی، بهداشت و بهزیستی، انسجام اجتماعی (شامل عینی و ذهنی)، توزیع عادلانه‌ی اشتغال و درآمد، مشارکت محلی، میراث فرهنگی، آموزش، مسکن و ثبات جامعه، ارتباط و حرکت (عابر پیاده، حمل و نقل مناسب)، عدالت اجتماعی (درون و بین نسلی)، حس مکان و تعلق است (وینگتنر و مبرگ، 2011).
در پژوهش «کلید توسعه‌ی شهری پایدار در شهرهای انگلستان، تاثیر تراکم بر پایداری اجتماعی» محققان به این نتیجه رسیده‌اند که بین تراکم مسکونی و جنبه‌های پایداری اجتماعی رابطه‌ی معناداری وجود دارد، به طوریکه هر چه تراکم مسکونی بیشتر باشد به همان نسبت میزان پایداری شاخص‌های اجتماعی کاهش می‌یابد (دمپسی و همکاران، 2012)
در پژوهش «توسعه‌ی پایدار شهری و برخی عوامل موثر بر آن» عنوان شده است که اولین عامل سلامت شهری (با شاخص‌هایی مانند تحصیلات، بهداشت اجتماعی، ایمنی و انضباط اجتماعی) با داشتن 25.4 درصد واریانس نقش مهمی را در پایداری شهری به عهده داشته و راهکار ضروری، تقویت زیر شاخص‌های مذکور برای دستیابی به توسعه پایدار شهری در این شهر است (تقوایی و صفرآبادی، 1392).

1-2 مسکن اجتماعی چیست؟
در کتاب دستورالعمل مسکن اجتماعی نوشته شده است که هدف اصلی سیاست مسکن از یک سو تامین مسکن برای تمام اقشار جامعه است به طوری که مساکن از وضعیت خوبی برخوردار باشند و اندازه‌ی آن‌ها نیز مناسب باشد و از سوی دیگر ارائه‌ی‌ مسکنی است با کیفیت و مقرون به صرفه. (رجایی و همکاران، 1396). در ادامه‌ی این بحث عنوان می‌شود که یکی از سوالات کلیدی در این حوزه‌، این است که “دسترسی قشر محروم جامعه به مسکن چگونه امکان‌پذیر است؟”
مطرح نمودن این سوال در صدر جدول سوالات کلیدی نشان‌دهنده‌ی اهمیت موضوع مسکن اجتماعی است. بهتر است در همین ابتدای امر به تعریف “مسکن اجتماعی” بپردازیم. طبق لغت‌نامه‌ی آکسفورد، مسکن اجتماعی شامل خانه‌هایی است که توسط دولت و یا بخش خصوصی برای افراد فقیر و یا کم‌درآمد در نظر گرفته می‌شود. اما ابعاد مختلف این موضوع مانند نوع مالکیت، نهادهای مسئول، نحوه‌ی تامین مالی و… در همه‌ی کشورها یکسان نیست و تعاریف متفاوتی دارد.
نقش مسکن اجتماعی در انسجام اجتماعی در سیاست‌گذاری‌ها و قوانین اروپایی و بین‌المللی مورد تایید و تاکید قرار گرفته است. در ماده‌ی 34 منشور حقوق اساسی، حق داشتن مسکن به رسمیت شناخته شده است. به طوریکه “دسترسی به مسکن مناسب” در مباحث اجتماعی به یکی از اهداف تبدیل شده‌ است. دولت بریتانیا اعلام کرده است که دستیابی به یک خانه‌ی مناسب” انسجام اجتماعی، رفاه و اعتماد به نفس را بهبود می‌بخشد.”. طبق اظهار نظر ویتهد (2002)، این امر درک و شناخت دولت را متذکر می‌شود به طوریکه خانه چیزی بیش از فضای سکونت بوده و مسکن مناسب می‌تواند به طور مطلوبی بر روابط فردی و همسایگی تاثیر گذارد.
اما منظور از مفاهیم انتزاعی مانند انسجام اجتماعی و تمایز اجتماعی چیست؟ فعالیت‌های سیاست‌گذاران و کارورزان چه تاثیری بر دستیابی به این اهداف می‌گذارد؟
در دهه‌های اخیر انسجام اجتماعی –که عاملی مهم است- یکی از مفاهیم مرتبط با رفاه بوده است که در محافل علمی و سیاسی برای پرداختن به رابطه‌ی بین افراد و جامعه مورد توجه واقع شده است. برای مثال کمیسیون اروپا شدیدا بر انسجام اجتماعی و اقتصادی اتحادیه‌ی اروپا به عنوان یک هدف سیاسی مشترک و عمده تاکید می‌کند و سازمان توسعه و همکاری اقتصادی در زمینه “لزوم تعادل در بازسازی اقتصادی با توجه به انسجام اجتماعی به منظور تداوم این بازسازی” تاکید می‌کند. مفهوم “انسجام اجتماعی” از همان خاستگاه اولیه‌ی خود با مفهوم منزلت اجتماعی پیوند داده شده است. با توجه به این مفهوم یک سوال اساسی به وجود می‌آید: نظر به رقابت همیشگی بین انسان‌ها برای دستیابی به منابع کمیاب، چه عواملی زندگی انسان‌ها را در کنار یکدیگر و در کمال صلح در یک جامعه‌ی شهری امکان‌پذیر می‌سازد؟
به عقیده‌ی برگر اشمیت (2000) جنبه‌های مرتبط با انسجام اجتماعی عبارتند از قدرت روابط اجتماعی، ارزش‌های اجتماعی و مشترک، احساسات مربوط به یک هویت مشترک و احساس تعلق به یک جامعه‌ی یکسان، اعتماد به اعضای جامعه و میزان نابرابری و ناسازگاری. همچنین طبق گفته‌ی راسل (1995) انسجام اجتماعی شامل “ایجاد ارزش‌ها و جوامع مشترک، کاهش نابرابری‌های موجود در دارایی و درآمد و به طور کلی توانمند ساختن مردم برای داشتن این احساس که آنها در یک اقدام مشترک سهیم هستند و با چالش‌های مشترکی روبه‌رو می‌باشند و این که آنها اعضای یک جامعه‌ی واحد هستند” می‌باشد. (Rosell et al. 1995)

منتشر شده در : سه‌شنبه, 27 آگوست, 2024دسته بندی: مسکن اجتماعی, مقالاتبرچسب‌ها: