پیوستن درون و بیرون
Merging Inside and Out
یکی از ماندگارترین میراث جنبش مدرنیستی حذف مرزهای سنّتی بین فضای داخل و خارج ساختمان است. پیشگامان مدرنیسم انگارهی فضا را از اساس دگرگون کردند ــ از نقر وُید در داخل دیوارهای مستحکم و توپُر تا مهار حرکت بیپایان فضاهای سیّال با سطوح طبقات، دیوارها، و سقفها. با آزاد کردن سازهی ساختمان از پوستهاش توسّط معمارانی چون میس وان در روهه و لو کُربوزیه، دیوارهایی که دیرزمانی بود که «بیرون» را از «درون» جدا میکردند، چون اکنون دیگر در سازه تأثیری نداشتند، ناپدید شدند و دیوارهای نامرئی و اثیریِ شیشهای جای آنها را گرفتند. فضای خارج به قسمتی از فضای داخل تبدیل شد، و فضای داخل به ورای مرزهای ساختمان گسترش یافت.
ناپدید شدن دیــوارهای بیرونی در هیچجا به اندازهی خانههای خصوصی تحوّل ایجاد نکرد. در طول قرنها، خانه به عنوان گوشهای امن و دنج گرامی داشته شده، که در اصل به مثابه پناهگاهی روانی و جسمی در برابر دنیای بیرون طرّاحی شد. زمانی را در سال 1915 مجسّم کنید که لو کُربوزیه ماسون دُم اینوی خود را ساخت: خانهای که سازهای بسیار ساده داشت و تنها از دو تختال بتُنی تشکیل شده بود که بر شبکهای از ستونها بتُنی تکیه داشتند. از آنجا که این ستونها تکیهگاههای سازهای لازم را برای خانه فراهم میکردند، میشد دیوارها را به کلّی حذف کرد. اگر کُربو کار عملی و نظری معماری خود را در پاریسِ سرد و مرطوب انجام نمیداد، ممکن بود به جای دیوارهای نما، خانه را با پردههای پارچهای سبُک بپوشاند. با این حال او با این ایده که فضای داخلی خانه را میتوان با استفاده از شیشه، یا اصلاً بدون هیچ دیواری، بسیار فراتر از مرزهایش گسترش داد، دریچهای به سوی دنیایی نو گشود.
میس وان در روهه، با طرّاحی خانهی فارنْزؤرث در پْلانو، ایلِنوی، که در سال 1951 تکمیل شد، از ایدههای لو کُربوزیه فُرمی فخیم خلق کرد. فضاهای داخلی خانه از تکّههای بزرگ شیشهای، که تنها حایل درون و بیرون هستند، به بیرون میتراود. پارتیشنهای کوتاهی که تا سقف گسترش یافتهاند نماهای مرغزار را از هر فضایی از خانه بدون هیچ مزاحمتی ممکن میسازند. دههها پیش از اینکه زندگی در «لافت» به شکلِ غایی زندگی در خانهای با پلان آزاد تبدیل شود، میس وان در روهه چنین لافتی را در آمریکا با پلان کف آزاد و دیوارهای شفّاف ساخته بود.
معماران معاصر همچنان در حال اکتشاف روشهای ممکن برای ادغام فضاهای داخلی و خارجی هستند که این پیشگامان قرن بیستمی در خصوص آن به تأمّل پرداخته بودند. اکنون تکنولوژی از ابتکارهای سازهای که قبلاً امکان حذف دیوارها را فراهم میکرد، بسیار فراتر رفته است، ولی با این وجودْ خانههای پلانآزاد معمارانی چون لو کُربوزیه و دیگران هنوز هم جزو منابع مهمّ الهام معماران معاصر به شمار میآیند. معمارِ اسپانیایی آلبِرتو کامپـو بائِثا، برای طرّاحی خانهی دِه بلاس در بیرون مادرید، بیش از هر چیز از خانهی فارنزؤرث الهام گرفت. کامپو بائِـثا یک محوّطهی مینیمالیستی ایجاد کرد ــ ستونها فولادی باریک و یک سقف نازک، که درست مثل خانهی آیکُنیک میس در ایلنوی سفید رنگ شده ــ و آن را روی یک پاستون بتُنی که فضاهای اصلی زندگی را شامی میشدند، قرار داد. زیر پاویون فولادی یک جعبهی شیشهای شفّاف قرار دارد که تنها کارکردش این است که در آن به تمرکز و تعمّق در سکوت و آرامش است. فضاهای درونی جعبهی شیشهای نماهایی از تپّهی مجاور را فراهم میکند، و نگاه بیننده را با سطوح افقی طولانی سقف به بیرون از خانه میکِشد.
معمارانی که در محیطهای گرم و خشک کار میکنند نسبت به معمارانی که کارهایشان را برای محیطهای سرد و مرطوب طرّاحی میکنند، از امتیاز قابل توجّهی برخوردارند. شاید لازم باشد در برابر طوفانهای گاه و بیگاه پناهگاهی ساخته شود، امّا لازم نیست درها و کرکرهها در تمام طول روز بسته باشند. معمار نیویورکی در خانهی وایْس (Weiss) در صحرای حارّهای کابو سان لوکاس در مکزیک از امکان خلق اتاقهای خارج از ساختمان نهایت استفاده را کرد. برخی از اتاقهــای خانه که بر فراز اقیانوس آرام ساخته شدهاند، فضاهایی بسـیار فخیــم و کاملاً مجهّــز، با درهای شیشهای بزرگ کشوییاند که اتاقهایی بدون دیوار را به وجود آوردهاند. بقیّـه نیز از ابتدا به شکل اتاقهایی در بیرون از خانه شکل گرفتند: فضاهایی که چیزی جز سقف بتُنی نازکی بر آنها سایه نمیافکنَد.معماران پاریسی سندرا بارکلی و ژان پییِر کروسه نیز از چنین رویکردی در کاسا اِکوئیس در ساحل کانیهته، پِرو، سود جستهاند ــ جایی که بارش باران رسماً مسئلهای ناشناخته است. آنها اتاقهای نشیمن و پذیرایی را طوری ساختند که، به لطف دیوارهای شیشهای جمعشو، تا تراس و استخر بزرگ در لب ساحل گسترش مییافت. در حومهی تیوبِک در آریزونا، ریک جُی، معمار، خانهای با دیوارهای پنجرهای بزرگ طرّاحی کرد که تمام اتاقها را به سوی چشمانداز هیجانانگیز صحرا میگشود. یک گشودگی بزرگ در دیوارهای فولاد زنگاری، تکّهای از چشمانداز را مانند یک تابلوی نقّاشی که روی دیوار نصب شده، قاب گرفته است.
حتّا در آب و هوای سرد هم ادغام فضای داخل و خارج میتواند اقدام جالبی باشد. خانهی ساحلی کُلِر در برونزؤیک کانادا کار جولی سْنو (Snow)، و خانهی فولاد هوازدهی شیم ساتْکلیف (Shim-Sutcliffe) در حومهی تورنتو، فضاهای داخلی که تا بیرون گسترده شدهاند، با نمایش تغییر فصول در طول سال، به خانه جان بخشیدهاند. شیم ساتْکلیف نظرشان این بود که بهتر است برای استخرهای بیرون خانه از پوششهای پلاستیکی بیریخت استفاده نشود، چراکه در زمستان برخاستن بخار از روی آب، مخصوصاً اگر برف روی زمین نشسته باشد، منظرهی زیبایی را خلق میکند. در خانهی کُلــِر (Koehler)، بر فراز ساحل سخت و خشن ولی فوقالعادّه زیبای نیو برونزؤیک، جولی سْنو پانلهای چوبی کشویی را طرّاحی کرد که صاحبان خانه هر گاه بخواهند میتوانند آنها را ببندید تا نوعی احساس محصور بودن خلق شود.
عناصر طرّاحی که با تغییرات سازگار میشوند، یا خواستهی صاحبخانه مبنی بر حفظ حریم شخصی، مبتکرانهترین پاسخها به ادغام درون و بیرون هستند. شان گادْسِـل (Godsell)، معمار، خانهی چوبی ساحلی سادهای ساخت که وقتی ساکنینش پانلهای نازک چوب سِدر را از پوستهی خارجی کنار میزنند، مانند آفتابپرست رنگ عوض میکند.
معماران بهوضوح هنوز هم بسیار به ادغام فضاهای داخل و خارج بسیار علاقهمندند چراکه تجربهای غنیتر در خانههای خصوص ایجاد میکند. آنان همچنان سنّت مدرنیستی شکستن مرزهای درون و بیرون را ادامه میدهند.