مجموعه باکویه شیراز اثر محمد وارسته
رویکرد ما صراحت بیان و تعریفی تازه از فضای طبیعی موجود بود و نه آفرینش آن، بیانی صادقانه برگرفته از فرهنگ اجتماعی و با احترام به بستر کوه.
سوال این بود که آیا معماری، طراحی یک توده است، یا ایجاد بستری برای اتفاقات اجتماعی و فرهنگی؟
از دیرباز عدم تعرض به طبیعت خارج از محل احداث بنا از ویژگیهای مهم معماری سنتی ایران بوده است. همچنین سرنوشت بشریت در گرو ایجاد هماهنگی میان ساختار جهان طبیعت و نیازهای بشری بوده است و نقش معماری در این میان، ایجاد تعریف فضایی برای تعامل میان این دو عامل است. شفافیت؛ پویایی بصری، سیالیت فضایی و امکان ارتباط حداکثری درون و بیرون، نتیجهی اولیهی خواستههای ما از پروژه جهت جایگیری کل مجموعه در بستر طبیعی بوده است. اگر به گذشتهی خود در معماری ایران بازگردیم، میبینیم که فضا و محیط از نوعی وحدت برخوردار بودهاند. در زیست جهان سنتی، عناصر و عوامل اثرگذارنده محدود بودهاند، زیرا اغلب، معماری منشا طبیعی داشته و معمولاً از امکانات و محدودیتهای محلی تبعیت میکردند. بنابراین نوعی پیوستگی مابین عناصر پدید آورنده ی فضا وجود داشته و به تبع تفکر عرفانی این دیار، نوعی تمثیل عالم مثال و در واقع، همان عالم فصل و یا وصل مابین عالم آسمانی و خاکی به وجود آمده است.
محل پروژهی باکویه در دامنهی کوه شمالی شیراز و در ورودی شهر که آن را صبوی نیز مینامیدند، قرار دارد. این مکان معروفیت خود را از شاعر معروف ایرانی با نام باکویه شیرازی (باباکوهی)، زاده ی قرن سوم هجری در شیراز، گرفته است. او پس از سالها جهانگردی و بازگشت به شیراز، چند سالی دور از مردم و شهر در غاری در این کوه اقامت داشت و پس از فوتش در نزدیکی آنجا دفن شده است، به همین دلیل آن کوه به نام باباکوهی شهره شده است. همچنین در این کوه یکی از کهنترین چشمههای ایران که هنوز جاری است قرار دارد.
یکی از غارهای این کوه بهعنوان محل احداث مجموعه فرهنگی و رستورانی در نظر گرفته شده بود. در وضع موجود مجموعه به جز غار طبیعی که در دل کوه قرار داشت؛ دو پی سیمانی و یک ساختمان شیروانی نیز از گذشته وجود داشته است؛ به جهت حداقل مداخله در وضع موجود و دوری جستن از تمامی قید و بندهای معمول و جایگیری کل مجموعه در بستر طبیعی و ایجاد گسترههایی وسیع و چند عملکردی و همچنین ایجاد تعلق به مکان، ساختمان اصلی بر روی پیهای موجود در بستر مجموعه قرار گیرد و حداکثر استفاده از بناهای موجود بشود.
یکی از نکات مهم پروژه، فضای درونگرای آن است؛ مخاطب با برخورد اولیه با مجموعه، اطلاعی از درون آن بدست نمیآورد؛ مخاطبین با ورود به غار به سمت ایوان غار که تراسی رو به شهر است میروند، حرکت در این مسیر باعث به وجود آمدن تجربهی متفاوتی از فضا و ارتباط متفاوتی از تجربهی درون و بیرون میشود. وجود غار طبیعی و فرم خاص آن، خود بهعنوان منبع اصلی شکلگیری، مجموعه را به صورت نمادین تأمین میکند.
میزان زنده بودن کوه و غار به اندازهای است که در فصل بهار، گیاهان خودرو درون فضا سبز میشوند. سر در ورودی غار، به جز امکان ایجاد دعوتکنندگی و سایه، جهت جلوگیری از ریزش سنگ، قرار گرفت. پلکان ورودی غار با چرخشهای برگرفته از بستر موجود کوه و حداقل اتصال به آن از ورودی تا غار امتداد دارد، تا ضمن لمس و تجربهی کوه با حرکت بر روی شیب موجود، مخاطب را مشتاق به استفاده از خود کند.
غار در کنار سالن ساده و مدرن خود با سطوح شفاف، فضای اصلی رستوران را تشکیل داده است؛ سه آسانسور شیشهای که در میانهی سالن اصلی قرار دارند، اتصالدهندهی بخشهای آشپزخانه و کافه به همدیگر هستند و سیستمهای تأسیساتی که به صورت اکسپوز در نظر گرفته شدهاند تا حداقل تودهگذرای در فضاهای داخلی لحاظ شود. به دلیل عمق غار صرفهجویی انرژی بسیاری صورت گرفته و کنترل دمای درون آن به سهولت انجام میشود. به دلیل وجود توپوگرافی و با هدف دسترسی سریع همهی افراد به غار و دامنهی کوه و حل اختلاف ارتفاع 24 متری آن، احتیاج به ایجاد ارتباط عمودی در پایینترین نقطه، بدیهی بود. مداخلهی پیشنهادی باید پاسخ کافی به مفهوم کیفیت کوه و منظر شهری بهعنوان دو پتانسیل اصلی پروژه را فراهم میکرد.
در راستای حل مسئلهی ارتفاع، پل و آسانسور در نظر گرفته شد، که به غیر از عملکرد اصلی، خود به یک نشانهی شهری و محلی برای مشاهدهی بافت تاریخی و هستهی مرکزی شهر شیراز تبدیل شد.
ما طراحی پل را بهعنوان لايهی تازه در تاريخ شهر تفسير کردهايم. یک پل که به وضوح و ملموس نماد گام جدیدی در درک متقابل از شهر بود.
این طرح در کنار کیفیت قابل درک برای پیادهها و قابل تشخیص بودن از دور، با استفاده از فولاد و شیشه به وضوح نشاندهندهی گسترش آن بهعنوان یک لایهی جدید است. جدارههای شفاف آسانسور و پل کمک میکند تا حداکثر دید را نسبت به محیط اطراف داشته باشیم. طبقات با عقبنشینی بر روی هم قرار گرفتهاند تا در برخورد اول حجم کل رستوران، واحد دیده شود و خط آسمان نسبت به کوه حفظ شود. در بلندترین قسمت مجموعه آلاچیقها و منقل کوهستان در فواصل بین درختان کاج قرار گرفتهاند تا ضمن تجربهی حضور در جنگل کاج، دید کامل به شهر را ارائه دهد. در کنار پارکینگ مجموعه، پُل ساختمان ساخته شد، که مخاطبین را از گالری به ورودی اصلی مجموعه میرساند، که فارغ از ایجاد این ارتباط، فضاهایی همچون نانوایی، قنادی، و انبار را نیز در خود جای داده است که این تنوع فضایی، به خاطر اختلاف سطح و توپوگرافی کوه به وجود آمده است. در این مجموعه، سعی شد با وجود پراکندگی فضاها، از نظر قرارگیری به پیوستگی رسید و کل فضاها را بهعنوان یک پیکره و پروژه در نظر گرفت.
معماری معاصر ایران، تجاری، تفریحی
___________________________________________
نام پروژه ـ عملکرد: باکویه
شرکت ـ دفتر طراحی: دفتر معماری وارسته و همکاران
معمار اصلی: محمد وارسته
همکار طراحی: راضیه تبادار
طراحی و دکوراسیون داخلی: دفتر معماری وارسته و همکاران
نوع تأسیسات ـ نوع سازه: فن کوئل، بتنی، فلزی
آدرس پروژه: شیراز، دروازه قرآن، ورودی کنار لونا پارک، مجموعه باکویه
مساحت کل ـ زیربنا: 10.000 متر مربع، 000/2 متر مربع
کارفرما: جواد منتظری
تاریخ شروع و پایان ساخت: 1397- 1395
عکاسی پروژه: آرش خواجه اختران، امیرعلی غفاری