فضـای بـاز در باخـا
معماری و طرّاحی داخلی از آیْـک/ کلیگِرمَن/ بارکلی
معماری منظر از گروه e
متن از مایکل فرنک
عکّاسی از پیتر آرون/ اِستو
فضاهای پیکرتراشیشده و پالت درخشان باعث شده این گوشهی دنج در کابو سن لوکاس غیر قابل پیشبینی باشد
Open Air in Baja
Architecture and Interior Design by Ike Kligerman Barkley
Landscape Architecture by e group
Text by Michael Frank
Photography by Peter Aaron/Esto
Sculpted Spaces and a Vivid Palette Lift a Cabo San Lucas Retreat From Predictability
چیرهدستترین معماران، یعنی آنهایی که خانههایی با بیشترین هماهنگی با موقعیّت قرارگیریشان طرّاحی میکنند، در هر پروژه ششدانگ حواسشان کاملاً جمع است. هر چیزی میتواند محرّک آنها باشد: خواستههای مشتری، ظاهر و حسّ سایت، زبان طرّاحی محلّی، آب و هوا، نور، حتّی هوا.
هـوا؟ معمـار اصلی پروژه، تومـاس اِی. کلیگـرمن در مورد خانهی تعطیلات کنـار سـاحل که او به اتّفـاق شرکایش جان آیک و جوئل بارکلی برای یک زوج جوان در کابو سن لوکاس طرّاحی کرده میگوید: «هوا اوّلین چیزی بود که مشتری توجّه ما را به آن جلب کرد.» و ادامه میدهد: «او به ما گفت که هوا در اینجا واقعاً فوقالعادّهست، تقریباً همـهی 12 ماه سال، فرقی نمیکنـه، روز، شب، تو، بیرون، و اون خونهای میخواست که تا اونجایی که بشه پذیرای این هوای خوب باشه.»
وقتی کلیگرمن برای اوّلین بار از سایت بازدید کرد، متوجّه شد که مشتری خیلی هم بیراه نمیگفته: هوا واقعاً عالی بود. ولی البتّه این یکی از تکّههای پازلی بود که خودش را نشان میداد. قطعه زمینی که مشتری انتخاب کرده بود، قسمتی از طرح توسعهی فضای مسکونی در کنار دریاست، که در مجاورت یک محوّطهی باز قرار گرفته، و این به این معنا بود که یک جادّهی نسبتاً خصوصی به خانه منتهی خواهد شد، امّا در سمتِ ساحل نزدیک به خانههای همسایه خواهد بود. چنانچه در این قسمت ساحل معمول است، زمین شیب زیادی به سمت اقیانوس دارد ــ که مشکلساز هم هست. و محدودیّتهای ساخت و ساز هم وجود داشت: تودهی قسمت ورودی باید تخریب میشد؛ سقف باید با شیب طرّاحی و از موزائیک ساخته میشد و خود معماری هم باید از خصوصیّات اصلی طرّاحی محلّی مثل نورگیرهای تقسیمشده و بالکنهای فلزّی الهام میگرفت.
از آنجایی که نه کلیگرمن و نه مشتریاش قصد اقتباس از طرح یک خانهی عجیب و غریب مکزیکی را داشتند، کشیدن پلان به توجّه ویژهای نیاز داشت. کلیگرمن میگوید: «مردم معمولاً فراموش میکنند که معماران، مثل نویسندهها، ابتدا روی چندین نسخهی چرکنویس کار میکنند.»
او نهایتاً خانهای طرّاحی کرد که، با وجود اینکه مبیّن شخصیّت واحدی است، بسته به اینکه از کدام جهت به آن نگاه کنید، چهرههای مختلفی از آن خواهید دید.
کلیگرمن برای اینکه شیب سایت را ملایمتر کند راهروی قسمت ورودی را طولانیتر طرّاحی کرد. این تیم یک خانهی اصلی و یک خانهی مهمان خوشترکیب با طعم مدیترانه طرّاحی کردهاند که از دستورالعملهای ساخت و ساز محلّی پیروی میکند و با این حال تر و تمیز و معاصر است.
با دیدن نمای خانهی اصلی نمیتوانید حدس بزنید پشت در ورودی با چه چیزی مواجه خواهید شد: در فضای داخلی خطوط مستقیم به خطوط پیچوخمدار تبدیل میشوند، نورهای تکّهتکّه به گسترههای وسیع شیشهای استحاله مییابند که بهتدریج سُر میخورند و محو میشوند، اتاقهایی که در شیوهی سنّتی پشت سر یکدیگر قرار میگیرند جای خود را به فضاهای باز دادهاند، و یک سری محوّطهی بازْ خانه را به سمتِ چشمانداز گسترش داده است.
البتّه جالبترین حرکت کلیگرمن تورفتگی جناح مشرف به ساحل است که او آنرا از انحناهای خانهای ساخت والِس نِف، که بسیار تحسینش میکند، الهام گرفته. این حرکت باعث شده این خانه چهرهای متفاوت از خانههای اطراف داشته باشد، و در عین حال، داشتن نمایی از دریا را از هر اتاق تضمین میکند. همچنین محوّطهای را برای بازی بچّههای کوچک خانواده فراهم میکند و فضایی را هم برای خلق جلوههای دراماتیک و معمارانه فراهم میآورد: یک استخر منحنی به طول تقریباً 30 متر، که هماهنگ با افق رنگآمیزی شده است. از نقاطی بخصوص، اگر در خانهی اصلی یا تراس نشسته باشید، ساحل محو میشود و شما تنها استخر، اقیانوس و آسمان را خواهید دید. چیزی که تنها میتوان آن را «شگفتانگیز» توصیف کرد.
رقابت با هوشمندی فضای خارجی در فضای داخلی بسیار دشوار مینماید، امّا معماران و طرّاح داخلی میا یونگ، که عضو گروه آیک/کلیگرمن/بارکلیست، افههایی بسیار اطمینانبخش را خلق کردهاند.
هم سوییت اصلی و هم اتاق مهمان جدا افتادهاند، و با تراسهای خصوصی، برای خود مستقل هستند. المانهای دیگر بیشتر دکوراتیف هستند، مانند کفپوش در جناح سنّتیتر خانه که از کاشیهای مشکی ساخته شده که در جناح معاصر به کاشیها مرمری سفید تغییر میکنند؛ سقفها از دیرک و لاتیا ساخته شده؛ طاقچههای آشپزخانه که یادآور سنّتی محلّی هستند، امّا با فضاهای داخلی آبی و درخشانشان بسیار تر و تازه و خوشتراش به نظر میرسند؛ و استفادهی سنجیده و متهوّرانهی رنگهای روشن، مانند صورتی، زرد و آبی، همزمان هم مدرن است و هم مکزیکی ــ یادآور کار لوئیس باراجن، یکی دیگر از الگوهای کلیگرمن.
خانم یونگ که طبعاً علاقهمند به رنگهای روشن نیست، از پروژه بسیار استقبال کرد. او میگوید: «من برای خرید پارچه، ظروف سفالی و چند قطعه مبلمان به مکزیکو سیتی سفر کردم.» او طرحهای محلّی را دوست دارد امّا آنرا با شاهکارهای اواسط قرن بیستم ــ یک جفت صندلی دستهدار ژاک آدْنِت، یک مبل برزیلی ــ تعدیل کرده که به قول خودش «خانه را به کل از کلیشهی دکورهای مکزیکی متفاوت کرده است.»
یک فضای دشوار برای طبقهبندی امّا به طور بالقوّه بسیار زیبا، غار مصنوعی (grotto) است که کلیگرمن آنرا «نسخهی صورتی پانتئون» توصیف میکند. با دریچهای که سقف را سوراخ کرده و آب باران را به مخزنی درون زمین هدایت میکند، این فضای رنگارنگ ــ که فضای گذار از حیاط ورودی به اتاق سرگرمی است خلاصهی مختصر و مفید این خانه است: عجیب امّا متناسب و متعادل، داخل و خارج، یین و ینگ؛ آرام ولی پر از شادی. کلیگرمن با خنده میگوید: «این اتاق واقعاً رؤیاییه؛ این خونه به همچین اتاقی نیاز داشت.»