طرح برنده ی جایزه ی دوم مسابقه ی شار
شرکت هسته ی طراحی و شرکت مشاور لوتوس (کد 12000)
مشاور مادر: شرکت هسته ی طراحی
طرح: دفتر طراحی لوتوس
تیم طراحی: زهرا بدیعی، فاطمه اصغرزاده، دنا کسراییان، وحید جباری، صابر سعیدی، امین موسوی، بابک رستمیان
ماکت: مائده روشندل، گلنوش پایدارفرد، گلشید پایدارفرد
ارائه: الکس هوگرفه
هدف از طراحی، جانمایی مساحت مورد نیاز در محدودهی مجاز است، به نحوی که حداکثر نورگیری و حداقل اشراف واحدها به یکدیگر را داشته باشد. حل این تناقض، چالش بزرگی برای طراح بود. استفاده از پاسیوهای درونی در مجتمعهای مسکونی راهکاری مناسب است. این تونلهای نوری، موجب روشنایی فضای داخل واحدها میشوند اما اکثر ساکنین در مقابل این پاسیوها پردههای ضخیمی میکشند که عملاً این راهکار را بیفایده مینماید. حال اگر همین پاسیو به نما برسد و نور و دید مستقیم از فضای باز داشته باشد، همه چیز متفاوت خواهد بود.
در این پروژه با تفکیک خطی واحدها در امتداد شمالی-جنوبی و توجه به درختان موجود در بستر سایت به اهداف مدنظر خود رسیدیم. هر واحد، دیوار یا نمایی اختصاصی در برابر خود دارد که ارتباط با آن از تراس غربی و کوچه -پل معلق صورت میگیرد. پل معلق و دیوار رو به رویش منظرهی خاصی ارائه میدهند که میتوان در آنجا به استراحت، مطالعه و انجام کارهای فرحبخش پرداخت. دیوارهای کشویی شیشهای در تراسهای غربی میان خانه، بازشو هستند تا در شرایط جوی مساعد، تراسها را نیز به وسعت خانه بیفزایند. هر واحد از سه مدول مجزا تشکیل شده که دارای قابلیت بالایی در پذیرش تغییرات باب میل ساکنین هستند. شخصیسازی از معیارهای اصلی بوده و هریک از ساکنین میتوانند در مورد تعداد اتاقها، نوع باز و بسته شدن و نیز ارتباط بخشهای عمومی و خصوصی خانه بهاختیار تصمیم بگیرند.
هر واحد همزمان از نور جنوب و دید شمال بهرهمند است، واحدها بههم اشراف ندارند و ساختمان دارای کوران طبیعیست. مسیر نهر داخل کوچه به داخل ساختمان هدایت شده و استخر حیاط را پر میکند. نزدیکی بلوکها به یکدیگر ایجاد کوران را ممکن ساخته و شکست لبهی جنوبشرقی بهسمت غرب ساختمان موجب افزایش ورود نور روز به کوچه میشود و تفاوت فشار مثبت و منفی در دو جبههی جنوبی-شمالی را کاهش میدهد.
نظرات هیئت داوران دربارهی طرح 12000:
نیکبخت دربارهی این طرح که با نظر داوران به مرحلهی دوم داوری راه یافت، گفت: «اینکه جریان هوا حفظ شده خوب است اما آتشنشانی باز شدن درِ آسانسور در داخل واحد را قبول نمیکند که البته این مورد با افزودن یک پیشورودی قابل حل است. البته این شیوهی اجرایی از لحاظ آدرس دادن خیلی راحت است زیرا هرکس از پایین میتواند سوار آسانسور شود و در واحد مربوطه پیاده شود. اما در بیشتر این پروژهها آدرس دادن سخت است و کسی که وارد لابی و راهروها شود، گیج میشود. اصولاً وجود یک آسانسور به تنهایی، برای بالاتر از 7 یا 8 طبقه اشتباه است و بهتر است دو آسانسور برای چنین ساختمانی پیشبینی شود. مضاف بر اینکه، اگر پروژه به جای پنج بلوک، در چهار بلوک تعریف میشد، پلان بازتر میشد و اندازهها هم متفاوت بود.»
شریفی: «به نظر من فرم این پروژه کاملاً اداری است؛ البته میتوان آن را مسکونیتر کرد، بهویژه با نیاز مبرمی که به بالکن دارد.»
شافعی: «این نماها روی دیوارهای بسته چندان جالب نیست. ایجاد شبکهها و نورهای عمودی بد نیست اما به نظر من هم این نما خیلی اداری است. ضمن اینکه نمای کوچه هم ندارد و بلافاصله با یک حجم بزرگ مواجه میشویم. نمیدانم اینهمه الگوی مشبک که همهی امروزیها از آن استفاده میکنند، چیست.»
بذرافکن: «اگر به جای پنج بلوک، چهار بلوک طراحی میشد، هم فضای وسط را باز میکرد و هم پلانها بهتر حل میشدند. ضمن اینکه لبهی بلوکها را بهاشتباه به سمت جنوبغرب کج کرده است؛ در حالی که برای نورگیری بهتر باید آنها را به سمت جنوب شرق کج میکرد. مسئلهی دیگری که در هیچ یک از پروژهها در نظر گرفته نشده این است که در طبقهی اول و دوم، که پیاده با آن مواجه است، نما باید یک هویت مجزا و متفاوت داشته باشد.»
مرحلهی دوم داوری طرح 12000:
شافعی: «معلوم نیست این طراح از نظر سازه چه کاری میخواهد انجام دهد؟ باید مفهوم آن چیزی که طراحی شده هم مشخص باشد، پرسپکتیو فقط زیبایی است. پلی به این ظرافت در هوای آزاد نمیتواند کاربردی باشد.»
نیکبخت: «به نظر من کانسپت این طرح نکات بسیار ارزشمندی دارد و سادگیآن نیز خوب است؛ البته کمی به نظر اداری میآید. این نیز یک نقطه ضعف است که وقتی میتوان از لابی وارد آسانسور شد، درِ آسانسور مستقیماً داخل واحدها باز شود، زیرا چنین آسانسوری هنگام آتشسوزی به یک هستهی دود تبدیل میشود؛ در نتیجه حتماً از نظر آتشنشانی احتیاج به یک پیش ورودی دارد. البته با کمی جابهجایی این مسئله به راحتی حل میشود. ضمن آنکه بالکنها مشترکند و این مسئله که همسایه بهراحتی درِ خانهاش را باز میکند و در بالکن همسایه قرار میگیرد نیز باید حل شود. نکتهی مثبت دیگر طرح نیز این است که طرح باوجود لاغر و کشیده بودن، فضاهای بلند و راهروهای چندان طولانی ندارد.»
بذر افکن: «در ضمن، این ساختمان 12 طبقه است. نه کوتاه است و نه خیلی بلند. ولی شکل طراحی این پروژه روی ارتفاع تأکید میکند، آنهم در کوچهای که گشودگی چندانی نداریم. پروژهی 4100 نفوذپذیری زیادی در نما ایجاد کرده بود و به همین دلیل هم پذیرفته شد. ولی این پروژه در عرض 7 متر، 45 متر بالا رفته؛ یعنی یک تناسب 1 به 6 ایجاد کرده و طراحی آن هم به نحوی است که ما آن را بلندتر ببینیم؛ یعنی روی چیزی تأکید میکند که در این مقیاس نباید وجود داشته باشد.»
دانشمیر تصریح کرد: «به نظر من فرم این پروژه اداری نیست. زیرا پشت این نما یک حیات است که متعلق به خود پروژه است. طراح با این فرم، خواسته یک فضای باز و پانوراما ایجاد کند و از حداکثر امکاناتِ چشم انداز و سبُکی منظره استفاده کند. از این لحاظ من مشکلی نمیبینم ولی این را میپذیرم که باید روی برخی مسائل کار شود؛ هرچند این مسائل جزئی ست. نقطهی قوت اثر آن است که بلوکها خیلی لاغر و خوش تناسب هستند و عناصر آن طوری طرح ریزی شدهاند که برخلاف آن بلوک سنگینی که دیگران نتوانسته بودند حلش کنند و ما را با یک ترکیب و روی هم انباشتگی از بلوک و سیمان و آهک مواجه میکرد، در اینجا با مجموعهای از بلوکهای شیشهای ظریف و فضاهایی خالی مواجه ایم که ارتباطات بین آنها پروژه را سبُک نشان میدهد. سازماندهی طرح هم درست است و این طراح با تمهیداتی توانسته پروژهای به این سنگینی را چنین ظریف و سبُک حل کند؛ معلوم است که فرد تواناییست و میتواند مسائل جزئی پروژه را بهراحتی حل کند. یک لابی فوقالعاده مبتکرانه دارد، با این قابلیت که در موقعیت اورژانس، آمبولانس بتواند تا درگاه این لابی وارد ساختمان شود. همچنین اینکه بلوکها را تبدیل به لابیهایی کوچک با عملکردهای متنوع کرده، هویت جدیدی ایجاد میکند که میتواند حس و حال بسیار خاصی به این مجموعه بدهد زیرا ما تا به حال چنین چیزی نداشتهایم.»
امیری: «این پروژه دو مسئله دارد: یکی اینکه رعایت 60 درصد را نکرده و دیگر اینکه قوانین آتشنشانی در آن رعایت نشده است، زیرا راه داشتن دو در به یک پله اشتباه است. حفظ درختها هم رعایت نشده است.»
شافعی: «البته برای 60 درصد میتوان رایزنی کرد. یک کانسپت در ذهن طراح بوده و همان را اجرا کرده است. این پروژه در هر زمینی قابل اجراست؛ زیرا چندان کاری به شرایط زمین مورد نظر نداشته است.»
نیکبخت: «اینکه درختها را در نظر نگرفته، اصلاً خوب نیست.»
دانشمیر: «البته من فکر میکنم 60 درصد را رعایت کرده باشد.»
بذرافکن: «اگر درختها را نگه میداشت و عرض یکی از بلوکها را کمی تغییر میداد، هیچ مشکلی پیش نمیآمد.»