برج یازده طبقه‌ی باران، اثر شورش عابد
خانه گلستانه، اثرمصطفی امیدبخش، زهرا آرمند ،دفتر مهندسین مشاور معماران رویداد

خانه‌ی امینی، اثر شورش عابد 

اثر منتخب و برگزیده‌ی دومین دوسالانه معماری شهرسازی و طراحی داخلی ایران 1395-1397

پروژه از یک لحاظ برای ما منحصر به فرد بود؛ آن هم خواسته ی کارفرما بود. برعکس بیشتر پروژه های این روزها که عبارتند از آپارتمانهای مسکونی، آقای امینی یک خانه می خواست با چهار اتاق خواب و این اولین تجربه ی ما در طراحی یک خانه ی مسکونی بود..
هدف ما این بود این خانه الگویی باشد برای ساخت و ساز شهری خانه‌های بوکان که شهریست کردنشین و کوچک، همچنین کوهستانی و سردسیر با جمعیت نه خیلی زیاد. یعنی خانه‌ای متفاوت ، در عین حال با ویژگیهای محلی (استفاده‌ی حداکثری از سنگ کوهی با حداقل بازشوها) در راستای تلاش برای تلنگری به لایه های زیرین خاطره‌ی جمعی رهگذران.
همچنین با توجه به حرفه‌ی کارفرما که در ارتباط با خارج از ایران بود؛ جنبه های فراملی نیز برایمان اهمیت پیدا کرد.
لذا براساس تجربه های قبلی، طراحی را بر این مبنا قرار دایم : قرارگیری کولاژگونه‌ی حجمهای و المانهای ساده و خطوط مستقیم در کنار هم به مثابه‌ی تکه‌های ناهمگون ـ طوریکه همزمان با یادآوری چیزهایی از معماری فراموش شده‌ی منطقه، در تعامل با معماری و تکنولوژی روز دنیا نیز قرار بگیرد. این مسئله به نظر من می‌توانست ما را در رسیدن به هدفمان یاری کند؛ و در این راستا از نقاشیهای پیترهالی الهام گرفتیم. استفاده از نقاشیهای پیتر هالی امر تازه ای نبود و در کلوان دو هم آنرا تجربه کرده بودم..
در تقابل با ساخت و سازهای روزمره ،تلاشم این بود که بتوانم چیزهایی را از معماری گذشته ی منطقه به یاد ساکنین شهر که از مقابل پروژه عبور می کنند؛ بیاورم. که به اعتقاد من خیلی وقت است فراموش شده اند. همین نکته را قبلا هم در کلوان سه و چهار، اساس قرار داده بودم. در همین راستا دو اصل را که ریشه در معماری کوهستانی منطقه ی ما دارد؛ در بدنه ی بیرونی خانه بعنوان مبنا قرار دادم.
الف: جنبه ی بیرونی: بنا به تجربه ی قبلی خودم، استفاده ی مجدد از سنگ روستاهای اطراف بعنوان ماتریال غالب تاریخی منطقه
ب: جنبه ی بیرونی-درونی: بسته بودن حجم و حداقل بازشوها که آن هم بیشتر در جبهه ی نورگیر بنا قرار می گرفت.
الف: استفاده از سنگ:
در دنباله ی همان پروژه های قبلی، در ادامه ی همکاری با ساکنان محلی یکی از روستاهای اطراف، سنگها از محل جمع آوری و بارگیری شد. سنگها با حداقل تغییر در کل جداره‌ی همکف،حیاط جنوبی، بخشهایی از تراز طبقه‌ی اول و تمام کف بیرونی بنا به کار برده شد. بطوریکه در دید حداکثری عابر قرار بگیرد. همچنین امتداد سنگها به داخل حیاط جنوبی و کاور کردن کل حیاط با آن در کنار آبنماهای پله ای و صدای آب برخواسته از فواره ها، احساس خوبی را به ساکنین خانه منتقل می کند. برعکس کل.ان چهار، اینبار درنهایت روی سنگها، یک لایه آستر نیمه مات نیز بنا بر خواسته ی کارفرما روی سنگها اجراشد..
برای تاکید بیشتر روی حضور سنگها در تراز بعدی از ماتریالی استفاده کردیم که از هر لحاظ نقطه مقابل سنگ بود. فایبرسمنت که کاملا صنعتی بود و به سفارش کارفرما، پس از قطعه‌بندی و شماره‌گذاری دقیق و سایز بندی، مستقیماً از بلژیک خریداری شد . فایبرسمنت سبک بود و سنگینی سنگ را متعادل می کرد. پانچهای آلومینیومی نیز که برای اتصال فایبرسمنتها به کار رفت؛ در کنار خشونت ذاتی سنگهای کوهی منطقه، به القای حس سرد بودن بنا کمک بیشتری می‌کرد.
ب: بسته بودن حجم :
بناهایی با حداقل بازشوها از دیرباز بخاطر سرد بودن منطقه، تیپ غالب معماری این مناطق بوده است. ( بناهای سنگی با حداقل بازشوها) هنوز هم در روستاهای کردستان قابل مشاهده است. پنهان کردن بازشوها از دید عابران و استفاده ی حداقلی در جداره ی اصلی، تلاشی نمادین در همین راستا بود. بر این اساس موارد زیر انجام شد:
پوشاندن دو تا از بازشوها با استفاده از لوورهای چوبی متحرک ترمو ،که با توجه به شیب زیاد معبر شرقی و دید کامل رهگذران به درون بخشهای زیادی از بنا، امکان کنترل دید را به ساکنین می داد. همچنین با باز و بسته کردن آن در ساعات روز امکان کنترل میزان نور ورودی در اختیار اهالی خانه قرار می گرفت. مابقی بازشوها به رو به حیاط جنوبی طراحی شد که هم در دید نبود و هم امکان ورود نور حنوبی را فراهم می کرد. همچنین با ادامه‌ی لوورها به تراز بالاتر و تبدیل شدن آن به جانپناه برای حیاطبام جنوبی ـشرقی، هم حریم افراد در این قسمت تا حدودی تامین شد و هم به القای حس بسته بودن حجم کلی کمک زیادی کرد.
بازشوی بزرگ واقع در تراس نیز که با استفاده از فلاورباکسهای دوجداره تا حدودی از دید ناظر مخفی شده است؛ نور بسیار مناسبی(شرقی جنوبی) را از طریق ووید بزرگی که در پشت آن قرار دارد؛ به پله های کنسول و فضای نشیمن که در طبقه ی اول قرار دارند؛ منتقل می کند و کنتراست دلپذیری بین آشپزخانه و نشیمن ایجاد می کند
در نهایت خانه ی امینی برای من بعنوان یک تجربه ی شخصی تلاشی بود برای تمرین همان کناربودن و جدا بودن. اینکه مرز کنار کجاست و جدا کجا آغاز می شود. اینکه وقتی کنار در جدا اتفاق می افتد؛ چه خواهد شد. دست خودم بود چوبها را آبی می کردم. فایبرسمنتها و سنگها را نیز باز آبی . اما همه چیز دست معمار نیست. این ذات معماری است وقتی می سازیش. .

کتاب سال معماری معاصر ایران، 1397
____________________________
عملکرد:
مسکونی

_______________________________            

طراح و معمار: شورش عابد
کارفرما: اسعد امینی
سازه: محسن مجیدی
گرافیک و مدلسازی: امیر رمضانی
عکاس: فرشید نصرآبادی
متراژ زمین: 240مترمربع
زیربنا: 592مترمربع
محل پروژه: آذربایجان‌غربی، بوکان، خیابان ابوذر، خیابان خیام
جوایز: اثر منتخب و برگزیده‌ی دومین دوسالانه معماری شهرسازی و طراحی داخلی ایران 1395-1397

مدارک فنی   ________________________________________________________________________________________________________