نقد و تحلیلی بر ویلا ی تَکانیک (معماری از گیسو حریری و مژگان حریری) پایانی بر فرمالیسم در معماری: پیش به سوی  کانسپت اجتماعی
نقد و تحلیلی بر خانه ـ آپارتمان 144 (معماری از علی سوداگران و نازنین کازرونیان) تبعیت از جریان معماری یا جریان‌سازی در معماری

خانه ـ آپارتمان 144، اثر علی سوداگران و نازنین کازرونیان شیراز، 94-1392

خانه ـ آپارتمان 144
معماری از علی سوداگران و نازنین کازرونیان
شیراز، 94-1392

طراح: علی سوداگران، نازنین کازرونیان
طراح داخلی: نازنین کازرونیان
طراح فاز 2: علی سوداگران
همکاران طراحی: محمدامین زند  شاهوار، رویا صیرفی
مهندس سازه: سلمان رستمی
مهندس تأسیسات: امین محکمی
مجری پروژه: علی سوداگران
عکاس: پرهام تقی‌اُف
کاربری بنا: مسکونی
مساحت زمین: 286 متر‌مربع (11×26 متر)
مساحت زیر‌بنا: 734 متر‌مربع
سال شروع و پایان اجرا: 94-1392

در دنیای معاصر، به‌طور غالب، روند زندگی شهری و صنعتی شدن، بر بیشتر فرایندهای فیزیولوژیکی، جسمی و روانی انسان، تأثیراتی متفاوت و در بلندمدت، اکثراً منفی داشته است. به‌طور‌کلی، می‌توان فرایند ماشینی‌ شدن روابط را دلیل استرس و اضطراب، افسردگی، خستگی روانی و بسیاری از مشکلاتی دانست که انسان در جنبه‌های مختلف زندگی با آن روبرو است. در این میان، جدا افتادن از طبیعت، عدم وجود لحظه‌های ناب با‌ هم بودن در محیط و عدم تنوع در موقعیت‌های مختلف گذران زندگی، از کیفیت‌های والای جمع‌شدن‌های عادت شده در ضمیر ناخودآگاه و خاطره‌ی جمعی شهریان کاسته و به یکنواختی زندگی افزوده است. پژوهش‌های نوین، به اهمیت و تأثیر مستقیم و غیر‌مستقیم طبیعت، بر بهداشت جسمانی و روانی افراد پی برده است. از اینرو، بی‌منطق نبوده است که در این میان، روانشناسان محیط نیز به مطالعه‌ی بازخوردهای معماری و بسترهای طبیعی و فرهنگی‌اش پرداخته و در پی باز‌پروری این روابط، در آثار معماری پساصنعتی برای خلق بسترهایی باکیفیت جدید هستند، تا از آثار ضمنی و خفته‌ی مدرنیسم بر زندگی روزمره‌ی استفاده‌کنندگان بکاهند. تحقیقات اندیشمندانی مانند دکتر فرومکین (Frumkin)، به تأثیر رابطه‌ی انسان با طبیعت، حتی در مقیاس‌های کوچک و گذرا مانند حضور گلدان‌های گل و فضای سبز در محیط‌های اداری و مسکونی اشاره می‌کند و یا دکتر کارن یورک (Karen York) به این نتیجه می‌رسد که نگاه کردن به تصاویر و نوارهای ویدئویی مربوط به مناظر طبیعی، باعث کاهش استرس‌ها و هیجانات منفی می‌شود. به موازات این مطالعات، جامعه‌شناسانی مانند لوئیس مامفورد (Lewis Mumford)، مورخ و جامعه‌شناس آمریکایی، نسبت به شهر، دیدگاهی تاریخی و تمدنی داشته و معتقد است که باید به سوی ساخت ریز‌فضاهای شهری جدیدی رویم که در هماهنگی بیشتر با طبیعت بوده و حضور پر‌رنگ‌تر بستر سبز را در دل خود تأمین می‌کند.
اصول طراحی
در طراحی این مجتمع مسکونی، با توجه به موقعیت قرار‌گیری و بستر شهری محاط آن ــ یعنی منطقه‌‌‌ی باغ گلشن (باغ عفیف‌آباد شیراز) و باغ‌های میوه اطراف آن که به‌علت گسترش شهر، اکنون در مرکز شهر واقع گردیده‌اند ــ ایده‌ی اصلی، حول تأمین نیازهای اولیه‌ی فرهنگی مطلوب و خاص هر‌یک از بهره‌برداران و به موازات آن، در نظر گرفتن طبیعت منطقه، انعکاس آن در فضای داخل طراحی و در راستای توسعه‌ی پایدار منبعث شده درکل طرح شکل گرفته است. طرح پیش رو در تلاشی بوده تا بتواند ضمن بازنگری بر پارادایم‌های طراحی تکرار‌شونده‌ی پیشین، با تطابق طرح بر ضوابط و قوانین شهرسازی منطقه، محوریت قرار دادن انسان و توجه به المان‌هایی از قبیل اقتصاد، اجتماع و محیط‌زیست، ضمن تأمین بر نیازهای ساکنانش، به‌عنوان یک تک عنصر در فضای شهری و پوسته‌نگاری منطقه نیز تأثیرگذار باشد. برای رسیدن به این منظور، هر انتخابی در این پروژه از سه فیلتر اقتصاد (از نگاه خرد و کلان)، اجتماع (ساکنان و رهگذران) و محیط‌زیست (محیط بیرونی و فضای درون پروژه) عبور کرده و تأثیر خود را به‌گونه‌ای بر پروژه گذاشته است.
مشخصات پروژه
زمین این پروژه به ابعاد 11 متر عرض و 26 متر طول، با توجه به ضوابطی طراحی شده است که بر اساس آن، 60 درصد از سطح زمین در قسمت شمالی قابل ساخت بوده و همچنین طبقات فوقانی، 1.2 متر از طرف جنوب و 0.6 متر از طرف شمال امکان پیشروی دارند. این خانه، برای سه خانواده طراحی گردید و از همان ابتدا، تصمیم بر انتقال واحدهای مسکونی به روی پیلوت (هر طبقه یک واحد 170 متری) و اختصاص همکف به ریز‌فضاهای پارکینگ، پیش‌فضای ورودی، انبار، موتور‌خانه و یک اتاق کار 40 متر‌‌مربعی گرفته شد. مطابق با دغدغه‌های اصلی طراحی و با توجه به فیلترهای ذهنی ذکر شده، با عدم جانمایی پارکینگ‌ها در طبقه‌ی زیر‌زمین، از پیشروی به سمت حیاط پیشگیری شد و از این طریق، بیشترین بهره‌برداری از فضای سبز موجود در جبهه‌ی جنوبی سایت (وضعیت فعلی حیاط) و درختان قدیمی آن حاصل گشت. هر واحد مسکونی، بر‌اساس نیازها، سلایق و سبک زندگی مالکانش طراحی گردید و سعی شد که پلان هر واحد، با بررسی کوچک‌ترین عادات رفتاری مخاطبان، متفاوت و هماهنگ با نیازهای ساکنانش باشد. به ‌تبع، این تنوع طراحی در شکل‌دهی پلان‌ها، نمای خارجی را نیز مطابق با تفاوت‌های عملکردی زیر پوسته‌اش در هر طبقه، متفاوت و متنوع نمود تا در نهایت، حجم ساختمان با حفظ کلیت یکپارچه‌اش، نمایش دهنده ی گوناگونی سبک زندگی ساکنان هر واحد باشد. در ادامه، به بیان توضیحاتی از بخش ها و خصوصیات بنای مورد بحث می پردازیم.
مصالح
مصالح انتخاب مصالح بومی در اولویت انتخاب‌ها قرار داشت و عموم مصالح به‌کار رفته در پروژه، بجز موارد معدودی که نمونه ی داخلی نداشت، محصول ایران می‌باشند. تصمیم به انتخاب مصالح ایرانی، به دلیل زمان شروع اجرای پروژه و مصادف شدن با تحریم‌ها، بالا رفتن قیمت ارز و کم شدن محصولات خارجی در کشور گرفته شد که از یک سو به اقتصادی شدن پروژه بسیار کمک نمود و از سوی دیگر عاملی جهت تجربه ی گزینه‌های جدید گردید. اصلی‌ترین مصالح به ‌کار رفته در نما، دیواره ی محوطه و طراحی داخلی، سنگ کیوبیک گرانیت می‌باشد ــ سنگی ضایعاتی از قله سنگ‌های گرانیت که پس از برش و تولید سنگ پلاک و یا خرده‌سنگ‌های معدن، به قطعات کوچک‌تر شکسته می‌شود و عمدتاً در کف سازی محوطه‌های تاریخی و یا پارک‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. این سنگ در نمای خارجی و فضاهای داخلی امتداد یافت تا پیوستگی لازم بین پوسته و هسته ی پروژه پدید آید و در فضای داخلی، با بندکشی و پوشش رنگ سفید، رویه ی دیگری از این سنگ ضایعاتی به نمایش درآمد. با توجه به رویکرد سبز پروژه، بافت سنگ کیوبیک ــ در تضاد با بدنه ی صلب شهری و هماهنگ با بافت سبز منطقه ــ مناسب به نظر می‌رسید و بکارگیری انواع سنگ های گرانیت از جمله نطنز، خرم دره، شقایق و غیره نیز به ایجاد طیف رنگی تصادفی و بافتی ارگانیک کمک کرده و پیوند آن را با پوشش سبز نما میسر ‌ساخت (تصویر 1).
نور و تهویه
نور و تهویه بازشوهای روی جداره‌ها و به‌خصوص پنجره ها، یکی از مهم‌ترین عواملی هستند که سهم قابل توجهی در شکل دادن به نمای بنا و انتقال ویژگی‌های معمارانه دارند و چنانچه از ویژگی‌های مستتر در بستر پروژه تبعیت نمایند، در خلق هویت معماری بومی هر منطقه مؤثر می باشند که در این راستا، خانه   آپارتمان 144، با نگاهی خاص و برآمده از شرایط اقلیمی و مکانی، به تجربه ی این مقوله پرداخته است.
سکونت سی ساله ی کارفرمایان در این پلاک مسکونی، تجربه ی قبلی در مقابل تابش شدید آفتاب و حضور شریان‌های شهری همجوار، یکی از اصلی‌ترین نکاتی بود که ابعاد، مکان و میزان نفوذپذیری حسی بازشوها برای کنترل نور، صدا و اهمیت توجه به فرم پنجره‌ها را پر رنگ می‌نمود. با توجه به جهت‌گیری پلاک در جهت شمال شرقی،   جنوب غربی، تصمیم بر این شد که فضاهای داخلی ساختمان ــ که نیاز به نور طبیعی دارند ــ در مجاور پوسته ی خارجی طراحی شده و فضاهای خدماتی و تأسیساتی، مانند سرویس بهداشتی و حمام، جعبه ی پله و آسانسور، در فضای میانی ساختمان و در عمق کالبد قرار گیرند. در راستای این چیدمان فضایی، با انتخاب مصالح دیوارها (لیکا با ضریب حرارتی 1.9w/m2k و میزان کاهش صوت 43db)، سه جداره کردن پنجره‌ها به وسیله ی یک لایه لمینت و 12 میلی‌متر گاز آرگون و همچنین، قرارگیری کمدها به‌عنوان عایق صوتی و حرارتی در جداره ی شمال شرقی ساختمان، فضای اتاق‌خواب‌ها از آلودگی صوتی محافظت شد. با طراحی پنجره‌های نمای شمالی به‌صورت عمودی و عقب‌نشینی آنها از برِ نما به عمق 70 سانتی‌متر و نصب لوورهای عمودی چوبی، از شدت تابش مستقیم آفتاب شرق به داخل اتاق‌ها کاسته شد و فضایی سبز، مختص هر اتاق پدید آمد تا نیاز انسان به ارتباط با طبیعت و حس زندگی را برای هر فرد، در کوچک‌ترین فضای زیستی فراهم سازد و همچنین، منظره‌ای جذاب برای رهگذران خارج از ساختمان به ارمغان آوَرد (تصویر 2).
این در حالی است که در بنای پیشین، نور گیری فضاهای داخلی توسط پنجره های متداول صورت می گرفت و کنترل آن، توسط پرده هایی انجام می شد که در هوای گرم تابستان، انرژی خورشیدی را به صورت تابشی دریافت و به مثابه رادیاتورهایی مسطح، باعث انتقال گرما به فضای داخلی و اتلاف فراوان انرژی می شدند که البته متأسفانه هنوز هم در بیشتر ساخت و سازهای آپارتمانی مناطق گرم ایران، از این الگوی اشتباه پیروی می شود. اتخاذ این رویکرد، سالانه، میزان قابل توجهی صرفه جویی در مصرف انرژی را به همراه داشته و آسایش بیشتری را برای ساکنان خانه  آپارتمان در پی دارد (تصویر3).
در جبهه ی جنوبی، تأمین نور به وسیله ی بازشوها از دو طریق صورت پذیرفت. در طبقه ی همکف و اول، با توجه به ارتفاع گیاهان موجود، پنجره ی اصلی رو بروی درخت گردو و درختان صنوبر واقع شد تا به‌صورت طبیعی در زمستان (فصل برگ‌ریزان) و تابستان (فصل سبز)، میزان نور ورودی به فضای داخلی کنترل شود و سبزی درختان، چشم‌انداز زیبایی را در فضای داخلی به همراه داشته باشد. در طبقات دوم و سوم، با ایجاد فضاهای سبز در مرکز نمای جنوبی، نور به‌صورت غیر مستقیم به فضاهای پیرامونی یعنی آشپزخانه، غذاخوری و نشیمن، هدایت می‌شود که با لوورهای متحرک چوبی، میزان آن در فصول و ساعات مختلف قابل تنظیم است. این فضای سبز، به‌عنوان هسته مرکزی فضاهای عمومی هر واحد، با امکان کنترل نور ورودی به ساختمان، علاوه بر خلق حیاطی کوچک برای هر واحد، چشم‌انداز سبزی را برای فضای داخلی و فرم خارجی ایجاد می‌نماید (تصویر 4).
راه پله
راه‌پله با توجهی خاص به طراحی راه‌پله و عدم استفاده از جزئیات اجرایی مرسوم، یعنی اجرا با مصالح بنایی، پله‌ها به‌صورت صفحات نازک فلزی، بافاصله‌ای 10 سانتی‌متری از بدنه‌ها طراحی گردید تا در هر پاگرد، به‌ جای محدود شدن دید به صفحات مورب زیرِ پله، وسعت دید بیشتری فراهم شود و نور و هوا در درون جعبه ی پله به حرکت در آید. قسمتی از سقف راه‌پله و کف پاگردها نیز، شفاف در نظر گرفته شد تا نور به پایین‌ترین طبقه هدایت شده و در ساعات مختلف روز، حرکت پرتوهای خورشید بر روی دیواره ی راه‌پله، فضای مرده آن را به فضایی پویا تبدیل کند. همچنین با کمک تعبیه ی بازشویی در بالاترین ارتفاع جعبه ی پله، راه‌پله تبدیل به باد خانی در فصول گرم سال می شود تا هوای خروجی واحدها ــ که به وسیله ی امکانات مکانیکی خنک گردیده و یا از طریق بازشوها وارد ساختمان شده ــ از لا به‌لای فضای خالی راه‌پله به بالاترین ارتفاع ساختمان انتقال یابد و با فشار منفی حاصله، از دیواره ی شمالی خارج گردد و باعث تهویه ی بهتر واحدها و راه‌پله گردد (تصویر 5).

چوب های متحرک نما که امکان کنترل تابش آفتاب را در فصول مختلف فراهم می‌سازد.

مدارک فنی