گود هاؤس، طراحی از متیو اسمیت (شرکت کرون)، استرالیا، 2010، ترجمه ی فرزانه احسانی مؤید 
چرا دو­سالانه؟! نخستین نشست تعیین معیارهای داوری اولین مسابقه­‌ی دوسالانه­‌ی معماری و معماری داخلی ایران

آداب معماری، بازار ساخت‌وساز در تهران، نوشته ی لادن شریف‌پور، کورش فتحی
مشاور عالی‌: نشید نبیان

در بسیاری از مناطق تهران و به‌ویژه در شمال شهر، تغییراتی کلی در ساخت‌وساز دیده می‌شود که در آنها آپارتمان‌های دو تا سه طبقه یا خانه‌های ویلایی به‌سرعت جای خود را به آپارتمان‌های شش تا ده طبقه می‌دهند. ویژگی شاخص این دگردیسی، به‌کارگیری طرح و سبک ترکیبی است که معماری یونان باستان، رنسانس و مشتقات اروپایی آن را به یاد می‌آورد.
رایج شدن این سبک در بافت جدید شهر نوعی انعکاس از شرایط خاص بستر اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی حاکم بر ایران معاصر را می‌رساند، در حالی که روش ساخت این طرح‌ها نیز برای سازندگان امروز تهران آشنا و در دسترس است. از این رو شناسایی این طرح‌ها (آپارتمان‌های به سبک کلاسیک) از طریق مقایسه‌ی آنها با نمونه‌های کلاسیک اروپا میسر نیست.
البته لازم به یادآوری‌ست که نواندیشی نه فقط در معماری، بلکه در سایر زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی، اغلب وارداتی‌ از کشور‌های غربی بوده است و کلاسیک‌سازی در تهران را نیز می‌توان از تأثیرات این واردات خواند که به شکل نامناسب و ناشیانه صورت می‌گیرد. برای مثال بطری آب‌هویجی را در نظر بگیرید که لوگوی آن، تقلیدی از لوگوی “استارباکس / Starbucks” است (تصویر 1). بی‌‌دقتی هم‌ در بازاجرای لوگوی این برند شناخته­‌شده و هم در نحوه‌ی ترسیم دایره‌های هم‌مرکز آن مشاهده می‌شود، ضمن آنکه‌‌ برچسب‌بودن لوگوی این بطری، آشکارا قابل تشخیص است و هیچ‌گونه تعهدی نسبت به برند معرفی شده‌ی کالا ندارد زیرا می‌توان با برچسب دیگری، این بطری را نمایان‌گر شرکت دیگری خواند. این تصویر که گویای یک تقلید ناآگاهانه و ناشیانه می‌باشد، هم‌سو با نقد منتقدین ساختمان‌های کلاسیک تهران در تقلید خواند این ساختمان‌هاست.
نکته‌ی قابل تعمق این است که آپارتمان‌های به سبک کلاسیک به‌عنوان نمونه‌های تقلیدی، به اصطلاح، “بازاری و مردود” شناخته می‌شوند. هنر و اندیشه‌ی معمارانه در اینگونه طرح‌ها غالباً جایگاهی ندارد زیرا به طور معمول بر طبق سلیقه‌ی سنگ‌کار و گچ‌کار و بدون طرح قبلی، با تعداد بسیار محدودی از نقشه اجرا می‌شوند. به همین دلیل از دید بسیاری از پژوهشگران معماری که در بحث‌های عمومی شرکت دارند، اینگونه طرح‌ها فاقد جایگاه در گفتمان‌های معماری بوده و از دایره‌ی پژوهش معمارانه خارج نگه داشته می‌شوند. لازم به ذکر است این سبک، مورد تأیید جامعه‌ی جهانی معماران و محققان معماری نیز نمی‌باشد.
چنین به نظر می‌رسد که کلاسیک‌سازی، هنجار جدید بازار ساخت‌وساز مسکن در تهران است که به لحاظ نوع نما، پلان و مقطع، متناسب با عرف و تقاضای این بازار شکل گرفته است؛ نمای کلاسیک یک وسیله‌ی ابزاری و به‌ظاهر موفق برای به نمایش گذاشتن سلایق فروشندگان و خریداران است.
هدف این پژوهش، تجزیه و تحلیل الـمان‌ها و شناسایی ساختار ارزش‌های بصری و فضایی اینگونه طرح‌های به‌ظاهر محبوب است. ما بر این باوریم که در بررسی ساختمان‌هایی که به نظر می‌رسد قسمت اعظمی از بافت شهر را تشکیل خواهند داد، اما معماران آنها را نادیده می‌گیرند، ارزشی نهفته که انگیزه‌ی انجام این پروژه را فراهم می‌آورد و به این ترتیب، ارزش به ثبت رساندنِ واقعیت شهر (بد یا خوب) به‌عنوان قسمتی از تاریخ تحول کالبدی شهر تهران توجیه می‌شود.
لازم به بیان است که این یک پژوهش آماری است و برای به اثبات رساندن این فرضیه که ساختمان‌های کلاسیک قسمت اعظمی از پیکره‌ی جدید شهر را تشکیل خواهند داد و با این هدف، یک قسمت شهر را نمونه‌برداری آماری کردیم هدف دیگر این پژوهش این است که در نهایت تمامی مناطق تهران را زیر بررسی آماری قرار دهد. بررسی منطقه‌ی زعفرانیه به‌عنوان اولین منطقه برای این آمارگیری، نتایج جالبی در اختیار ما گذاشت. ما مشاهدات خود را درزمینه‌ی ساختمان‌های مسکونی به دو دسته تقسیم کردیم: بافت جدید (که بازتاب قوانین جدید شهرداری بوده و عموماً متشکل از ساختمان‌های بین سه تا ده طبقه است) و بافت قدیمی (شامل زمین‌های خالی یا ساختمان‌های ویلایی). سپس مشخص کردیم که در بافت جدید چه ساختمان‌هایی با طرح کلاسیک ساخته شده‌ یا در حال ساخت می‌باشند. این آمارگیری روشن کرد که پنجاه و نه درصد بافت جدید زعفرانیه را ساختمان‌های مسکونی با طرح کلاسیک تشکیل می‌دهند.
این نـــوع تفـــکر در نمـــــــونه‌های پژوهــــشی معاصــــر همچــــون کتـــــاب‌های آمــــوختن از لاس وگـــــاس (Learning from Las Vegas)، نیویورک هذیانی (Delirious New York) و کتاب ساخت توکیو (Made in Tokyo) نیز به چشم می‌خورد. زیرساخت تئوریک مشترک بین این سه مجموعه‌ی پژوهشی، همانا بر اساس ارزش‌گذاری و بررسی نمونه‌های ازیادرفته یا بد ولی غالب، و تأثیرشان بر کالبد شهر قابل تعریف است.
پیش از آنکه بتوان به صورت آماری به تجزیه و تحلیل المان‌ها و شناسایی ساختار ارزش‌های بصری و فضایی اینگونه طرح‌ها پرداخت، تعریف یک روش برای استخراج و پردازش داده‌های جبری (data) الزامی می‌نماید. در ادامه به توضیح و شفاف‌سازی درباره‌ی این روش یا روش‌های مختص خواهیم پرداخت.
این پژوهش به قسمت‌های مختلفی طبقه‌بندی‌ شده که هر کدام به بررسی جنبه‌ی خاصی از طرح‌های کلاسیک تهران می‌پردازد. فصل اول متمرکز بر بررسی نما است. فهرست مندرج در پایین، خصوصیات بصری نماهای کلاسیک را عنوان کرده که به واسطه‌ی دیاگرام‌ها (در صفحات بعدی) قابل اندازه‌گیری می‌باشند.
هر دیاگرام به پردازش یک نوع از شاخص نما به صورت یک داده‌ی جبری می‌پردازد. به طور مثال در دیاگرام شماره‌ی سه، درصد مساحت اختصاص‌ داده‌شده به درها، پنجره‌ها و آنچه که “حفره” در پوسته‌ی نما به حساب می‌آید، اندازه‌گیری شده است. نحوه‌ی آرایش نما با المان‌های تزئینی و مساحت در نظر گرفته‌شده برای آنها نیز در دیاگرام چهارم بررسی شده است.
چنانچه اینگونه آنالیزها برای تعداد کافی از ساختمان‌ها انجام گیرد، آمار به‌دست‌آمده می‌تواند امکان تدوین دقیق چهارچوب الگوییِ این طرح‌ها را میسر سازد. همچنین، این آنالیزها و مقایسه‌ی دیاگرام‌های درج‌شده امکان دست‌یابی به یک‌سری روابط خطی یا غیرخطی، مستقیم یا معکوس ما بین شاخص‌های عددی یا آماری حاصله را ممکن خواهد ساخت. به طور مثال با مقایسه‌ی داده‌های جبری حاصله از دیاگرام سه و چهار می‌توان نتیجه گرفت هنگامی که درصد تزئینات در نما بالا می‌رود، درصد مساحت اختصاص‌ داده‌شده به “حفره‌ها” کاهش می‌یابد؛ یعنی رابطه‌ای معکوس دارند.
حوزه‌ی این پژوهش به بررسی نما محدود نمی‌شود. تحقیقات با عمومی‌ترین جزء یک ساختمان مسکونی کلاسیک –یعنی نما- شروع شده است و سپس حیطه‌ی پژوهش به بررسی فضای نیمه‌خصوصی –مانند لابی ساختمان- معطوف می‌شود. در نهایت، آداب معماری و ساختار خصوصی‌ترین قسمت یک ساختمان مسکونی (دستشویی) به تحقیق و بررسی گذاشته می‌شود. به علاوه هر فصل شامل زیرمجموعه‌هایی می‌باشد که طی آن ساختمان‌های­­­ی ­­که مشخصات متشابه دارند با یکدیگر مقایسه می‌شوند؛ به طور مثال ساختمان‌های جنوبی در یک زیرمجموعه مورد بررسی آماری قرار می‌گیرند، و ساختمان های شمالی در زیر مجموعه‌ای جداگانه مورد پردازش قرار خواهند گرفت.
در خاتمه‌ی اولین فصل این پژوهش، در پاسخ به این سؤال که «چرا باید “معماری بد” را مطالعه کرد؟» متن این مقاله را با یک نقل‌قول از کتاب آموختن از لاس گاس –نوشته‌ی رابرت ونچوری (Robert Venturi)، دنیس اسکات براون (Denis Scott Brown) واستیون ایزنور (Steven Izenour)- می‌بندیم:
«ما به تاریخ و رسم و رسومات گذشته نگاه می‌کنیم تا بتوانیم به سمت جلو گام برداریم، همچنین می‌توانیم به پایین نگاه کنیم تا به سمت بالا حرکت کنیم و پرهیز از قضاوت را به‌عنوان ابزاری ارزشمند به کار می‌گیریم تا بتوانیم در آینده قضاوتی آگاهانه‌تر داشته باشیم. این روشی است برای یادگیری از هر چیزی.»

توضیح دیاگرام ها
۱. تضاد بین طراحی نما و طراحی فضا‌های داخلی: در این دیاگرام، درصد صداقت طراحی نما، نسبت به طراحی فضا‌های داخلی پشت نما، اندازه‌گیری شده است.
۲. پیش‌روی المان‌های تزئینی در حریم خیابان بیش از حد مجاز: این دیاگرام با کشیدن یک‌سری مقاطع طولی و عرضی بر روی نما به دست آمده است. تجاوز تزئینات به حریم خیابان با رنگ قرمز مشخص شده است.
۳. مساحت اختصاص داده‌شده به درها و پنجره‌ها و آنچه که “حفره” در پوسته‌ی نما به حساب می‌آید: تناسب این مساحت به مساحت کل نما به صورت درصد نشان داده شده است.
۴. میزان تراکم ترئینات: در این دیاگرام درصد المان‌های تزئینی نما –از قبیل ستون‌های موجود در نما، تزئینات کادرهای دور پنجرها و کتیبه‌ها و غیره- به نسبت سطح تزئین‌نشده اندازه‌گیری شده است. شدت رنگ قرمز بیان‌گر میزان تراکم تزئینات می‌باشد.
۵. کاتالوگ المان‌های تزئینی: فهرستی از المان‌های تزئینی، مانند سرستون (capital)، بدنه (shaft) یا پایه (base) و گونه‌های ترکیبی آنها که منجر به تشکیل واحدهای تزئینی می‌شود –از قبیل ستون یا قاب تزئینی پنجره- در این دیاگرام به نمایش گذاشته شده است. بعد از فهرست‌کردن المان‌ها و واحدهای تزئینی، این نسبت‌های درج‌شده هستند که تناوب استفاده از هر کدام را نمایان می‌کند. ترکیبات استفاده از المان‌ها در هر واحد نیز در دیاگرام های سمت راست نشان داده شده است.
۶. تحلیل ترکیب‌بندی از طریق بررسی چهارچوب‌های بر هم منطبق‌شده: در حیطه این تحقیق چهارچوب‌ها (frames) متشکل از واحدهای تزئینی می‌باشند و تجزیه‌ی سیستم‌های ترکیبی بر اساس چهارچوب‌های کلاسیک که بر روی هم منطبق یا باهم ادغام شده‌اند صورت گرفته است.
۷. تحلیل ترکیب‌بندی از طریق بررسی تناسبات یا قامت چهارچوب‌های کلاسیک: تناسب قامت چهارچوب‌ها با مقیاس المان‌های تشکیل‌دهنده‌ی آنها اندازه‌گیری می‌شود. در دیاگرام‌های سمت راست، طبقات اول و دوم به طور مجزا بررسی شده‌اند زیرا در این طبقات، تناسب هماهنگ‌تری میان المان‌ها وجود دارد.
برای عکاسی، آرشیو کردن، نقشه برداری، به‌دست‌آوردن آمار دقیق و تحلیل آماری ساختمان‌های کلاسیک مورد اشاره، نیاز به فعالیت گسترده در تمام سطوح تهران می‌باشد که همکاری علاقه‌مندان را از طریق ارتباط با نشانی اینستاگرام یا پست الکترونیکی پروژه به آدرس زیر پذیرا هستیم:

منتشر شده در : یکشنبه, 16 آگوست, 2020دسته بندی: مقالاتبرچسب‌ها: